جمعبندی از
مسعود بهبودی
یانیس ریتسوس
مترجم: فریدون فریاد
این بچه های ما
دیرگاه، پس از جیره ی شبانه
هنگامی که باد ـ آرام ـ می گریزد
و ماهیان زرین شب در لای ران های شان می لغزند
به چراغ های برفی «لاوریو» نظر می دوزند
چشمان خود را
مثل گلوله هایی
در قطار فشنگ کهکشان فرو می کنند
و خاموش و بی سخن
راه چادر های شان رادر پیش می گیرند
زباله جمع کردن مردم
مسعود بهبودی
یانیس ریتسوس
مترجم: فریدون فریاد
این بچه های ما
دیرگاه، پس از جیره ی شبانه
هنگامی که باد ـ آرام ـ می گریزد
و ماهیان زرین شب در لای ران های شان می لغزند
به چراغ های برفی «لاوریو» نظر می دوزند
چشمان خود را
مثل گلوله هایی
در قطار فشنگ کهکشان فرو می کنند
و خاموش و بی سخن
راه چادر های شان رادر پیش می گیرند
زباله جمع کردن مردم
که به معنی ترقی و پیشرفت جامعه نیست.
1
به معنی بدبختی و نفهمی است
اگر به نیت عوامفریبی نباشد.
2
چون در جامعه
ـ البته اگر جامعه، جامعه باشد و نه طویله ـ
تقسیم کار هست.
3
جمع و حمل و ضد عفونی کردن و از بین بردن زباله ها
فونکسیون رفتگران است که هم وسایل مناسب بدان را در اختیار دارند و هم فوت و فن لازمه را آموزش دیده اند.
4
زباله جمع کردن مردم
شبیه دولتمداری و جامعه مداری آخوند ها ست.
5
آخوند اصلا برای اداره جامعه پروار نشده است.
6
آخوند برای خر کردن خلایق خلق شده است.
7
کار هر خر نیست، خرمن کوفتن
گاو نر می خواهد و مرد کهن
آنها که شما گفتید بسیار درستند
ولی در کشورهای پیشرفته
در کشوری نگون باری چون ایران این کار پیامی داره و
آن این است که
به مردم میفهمانند که قشنگ نیست زباله ریختن
و کسی بایست آنها را گردآوری کند
اینها بچه های گمنامی هستند و حتی عینک زده اند
که کسی آنها را نشناسه
و به سپورها می گویند ما هم در کنار شما هستیم.
آستین بالا زدن و کاری کردن
گونه ای از شرکت کردن در خواسته ها و نیاز های جامعه است و نمادی از شهروندی است
(بسنجید با آن ها که در هیچ کار اجتماعی شرکت نمی کنند و انگار آنها بیگانه اند.
پرخاشی است به سردمداران و سرزنشی است به شیوه نادرست ساماندهی آنها
ولی نه با سخن که با صرف وقت گرانبهای خودشان.
ممنون از حسن نظر:
ما در فرصتی تک تک موارد مورد نظر شما را حلاجی می کنیم.
اکنون فقط به یک نکته شما اشاره می کنیم:
1
اتفاقا این فرم از عوامفریبی از متروپول های امپریالیستی
به تبریز آمده است.
2
هدف طبقه حاکمه امپریالیستی و در ایران فوندامنتالیستی
دادن توهم «شرکت» در امور جامعه به خلایق خر است.
3
خلایقی که جنبش انقلابی شان را در شطی از خون سرکوب کرده اند و رهبران شان را شقه شقه کرده اند.
4
خلایقی که شکم شان را حتی المقدور پر کرده اند
و کله شان را از مغز اندیشنده تخلیه کرده اند
و با زباله آکنده اند.
5
خلایقی که دنبال عکس اند و نه اندیشه
6
عرعر بلدند و نه اندیشیدن.
7
این عوامفریبی ها سوقات فرنگند.
8
این جور کرد و کار ها چه بسا به بیکار گشتن تعدادی از سپورها می انجامد.
9
فکرش را بکنیم:
اگر یک در صد جمعیت تبریز به جمع اوری داوطلبانه زباله مشغول گردند،
شهرداری تبریز با دم مبارکش گردو می شکند
1
به معنی بدبختی و نفهمی است
اگر به نیت عوامفریبی نباشد.
2
چون در جامعه
ـ البته اگر جامعه، جامعه باشد و نه طویله ـ
تقسیم کار هست.
3
جمع و حمل و ضد عفونی کردن و از بین بردن زباله ها
فونکسیون رفتگران است که هم وسایل مناسب بدان را در اختیار دارند و هم فوت و فن لازمه را آموزش دیده اند.
4
زباله جمع کردن مردم
شبیه دولتمداری و جامعه مداری آخوند ها ست.
5
آخوند اصلا برای اداره جامعه پروار نشده است.
6
آخوند برای خر کردن خلایق خلق شده است.
7
کار هر خر نیست، خرمن کوفتن
گاو نر می خواهد و مرد کهن
آنها که شما گفتید بسیار درستند
ولی در کشورهای پیشرفته
در کشوری نگون باری چون ایران این کار پیامی داره و
آن این است که
به مردم میفهمانند که قشنگ نیست زباله ریختن
و کسی بایست آنها را گردآوری کند
اینها بچه های گمنامی هستند و حتی عینک زده اند
که کسی آنها را نشناسه
و به سپورها می گویند ما هم در کنار شما هستیم.
آستین بالا زدن و کاری کردن
گونه ای از شرکت کردن در خواسته ها و نیاز های جامعه است و نمادی از شهروندی است
(بسنجید با آن ها که در هیچ کار اجتماعی شرکت نمی کنند و انگار آنها بیگانه اند.
پرخاشی است به سردمداران و سرزنشی است به شیوه نادرست ساماندهی آنها
ولی نه با سخن که با صرف وقت گرانبهای خودشان.
ممنون از حسن نظر:
ما در فرصتی تک تک موارد مورد نظر شما را حلاجی می کنیم.
اکنون فقط به یک نکته شما اشاره می کنیم:
1
اتفاقا این فرم از عوامفریبی از متروپول های امپریالیستی
به تبریز آمده است.
2
هدف طبقه حاکمه امپریالیستی و در ایران فوندامنتالیستی
دادن توهم «شرکت» در امور جامعه به خلایق خر است.
3
خلایقی که جنبش انقلابی شان را در شطی از خون سرکوب کرده اند و رهبران شان را شقه شقه کرده اند.
4
خلایقی که شکم شان را حتی المقدور پر کرده اند
و کله شان را از مغز اندیشنده تخلیه کرده اند
و با زباله آکنده اند.
5
خلایقی که دنبال عکس اند و نه اندیشه
6
عرعر بلدند و نه اندیشیدن.
7
این عوامفریبی ها سوقات فرنگند.
8
این جور کرد و کار ها چه بسا به بیکار گشتن تعدادی از سپورها می انجامد.
9
فکرش را بکنیم:
اگر یک در صد جمعیت تبریز به جمع اوری داوطلبانه زباله مشغول گردند،
شهرداری تبریز با دم مبارکش گردو می شکند
و تعدادی از رفتگران را اخراج می کند
تا گنبد امام زاده ای را تعمیر و زرنگار سازد.
یکی به نقاش میلیونر بگه:
بدهد به میلیاردرهای جنگ افروز
مثلا مک کین و مرکل و سران ناتو و اردوعان و شیوخ عربستان و امارات عربی و اراذل و اوباش دیگر
گوجه فرنگی کال اما بسیار زیانبار است
و باید از خوردن آن اکیدا پرهیز کرد.
جلال سرفراز
تا گنبد امام زاده ای را تعمیر و زرنگار سازد.
یکی به نقاش میلیونر بگه:
بدهد به میلیاردرهای جنگ افروز
مثلا مک کین و مرکل و سران ناتو و اردوعان و شیوخ عربستان و امارات عربی و اراذل و اوباش دیگر
گوجه فرنگی کال اما بسیار زیانبار است
و باید از خوردن آن اکیدا پرهیز کرد.
جلال سرفراز
پا بر سر هر سبزه بِمَگذار و برو
آیین قلندری نگهدار و برو
هر سدِ سکندری شکستن باید
بشکن!
ـ به قرار ـ
آیین قلندری نگهدار و برو
هر سدِ سکندری شکستن باید
بشکن!
ـ به قرار ـ
پای بردار و برو
ادامه دارد.
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر