محمد زهری
گزندِ گریز
(کرمانشاه
- فروردین 1335)
با سپاس از
مسعود
·
دلِ من
·
جایِ دیگری
·
بند است.
·
با تو
·
ـ ای مهربان ـ
·
نمی جوشم.
·
در دلم یاد کس نمی گنجد.
· هر چه جز او ست،
·
شد فراموشم.
·
رنجه از من مشو که کار،
·
کار دل است،
·
کار دل،
·
کار نابسامانی است.
·
آه،
·
دیوانگی است، قصهٔ من.
·
دل بگردان،
·
که جای، جای تو نیست.
·
بی گناهی، تو و
·
نمی دانی:
·
عشق
·
با جان
·
چه می کند بیداد.
·
من
·
ـ که از دست رفته ام ـ
·
دانم.
·
دل پاکت اسیر عشق، مباد.
·
از گزندِ گریز من،
·
مخروش.
·
- به
خدا -
·
نیش من،
·
شکرخند است.
·
باری،
·
از من،
·
نگاه مهر مخواه.
·
دل من
·
جای دیگری
·
بند است.
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر