عمران صلاحي
(۱۳۲۵– ۱۳۸۵)
شاعر،
نویسنده، مترجم و طنزپرداز
·
ﻣﺮگ از ﭘﻨﺠﺮه ی ﺑﺴﺘﻪ
·
ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯽ ﻧﮕﺮد
·
زﻧﺪﮔﯽ از دم در
·
ﻗﺼﺪ رﻓﺘﻦ دارد
·
روﺣﻢ از ﺳﻘﻒ، ﮔﺬر ﺧﻮاﻫﺪ ﮐﺮد
·
در ﺷﺒﯽ ﺗﯿﺮه و ﺳﺮد، ﺗﺨﺖ ﺣﺲ ﺧﻮاﻫﺪ
ﮐﺮد
·
ﮐﻪ ﺳﺒﮑﺘﺮ ﺷﺪه اﺳﺖ
·
در ﺗﻨﻢ ﺧﺮﭼﻨﮕﯽ اﺳﺖ
·
ﮐﻪ ﻣﺮا می کاود
·
ﺧﻮب ﻣﯽ داﻧﻢ ﻣﻦ، ﮐﻪ ﺗﻬﯽ ﺧﻮاﻫﻢ ﺷﺪ
·
و ﻓﺮو ﺧﻮاﻫﻢ رﯾﺨﺖ
·
·
ﺗﻮده ی زﺷﺖ ﮐﺮیهی ﺷﺪه ام
·
ﺑﭽﻪ
ﻫﺎﯾﻢ از ﻣﻦ می ﺘﺮﺳﻨﺪ
·
آﺷﻨﺎﯾﺎﻧﻢ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻣﻼﻗﺎت ﭘﺮﺳﺘﺎر ﺟﻮان ﻣﯽ آﯾﻨﺪ.
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر