ویرایش
و تحلیل از
ربابه
نون
ژیگولتر دوم
هنگامی که جنبش توده ها، حزب توده را وادار به حرکت می
نمود،
و به پیش می راند، او خود را رهبر می نامید،
فیلم عصر جدید چارلی چاپلین را ببیند با پرچم سرخش در جلو
کارگران،
هنگامی که چارلی بصورت تصادفی در صف اول قرار می گیرد.
·
خروج ژیگولتر دوم
از موضوع (مسئله زنان) و پرداختن به حزب توده فقط به نیت تخریب تاریخ جنبش توده ای
ـ کمونیستی ایران است.
·
رسالت اصلی جریانات شبانتریستی و ژیگولتریستی هم همین است.
1
هنگامی که جنبش توده ها، حزب توده را وادار به حرکت می نمود
و به پیش می راند، او خود را رهبر می نامید.
·
بزعم حریف، جنبش خودپوی توده ها نیروی محرکه حزب توده
بوده است.
·
توده پیش می رود و حزب توده را هل می دهد و وادار به حرکت می کند.
·
این ادعای حریف اما به چه معنی است؟
2
هنگامی که جنبش توده ها، حزب توده را وادار به حرکت می نمود
و به پیش می راند،
او خود را رهبر می نامید
·
پیش شرط هل داده
کسی به پیش، قرار داشتن او در جلوی توده است.
·
اگر حزب توده پیشاپیش توده حرکت نمی کرد، توده لزومی به
واداشتن آن به حرکت به پیش نمی دید.
·
قرار داشتن در
جلوی توده اما به چه معنی است و از چه طریقی امکان پذیر است؟
3
·
پیش شرط قرار
داشتن در جلو توده، داشتن پیشاپیش سازمان ها، انجمن ها و سندیکاهای کارگری و پیشه
وری و دهقانی و غیره است.
·
حزب توده نیز در همین زمینه ها کار فوق العاده عظیم و ارزشمندی انجام داده
بود.
·
روند عملی تشکل و حرکت توده ها نیز از همین قرار است.
·
توده به خودی خود از خانه بدر نمی آید تا دست به اعتصابات و تظاهرات بزند.
·
خدمت بزرگ حزب توده تشکل بخشیدن به توده بوده است.
·
پیش شرط تشکل بخشیدن به توده، بردن پیشاپیش و
یا ضمنی آگاهی طبقاتی به میان توده است.
·
حزب توده در این زمینه بانی خدمات ستایش انگیزی بوده است.
·
ترجمه و تألیف دهها هزار کتاب ارزشمند و صدها هزار مقاله توسط اعضای حزب توده
دال بر همین حقیقت امر است.
·
هر زحمتکشی که کمترین تماس با حزب توده را داشته، ده سر و گردن
از بقیه برتر و بهتر بوده است.
·
انکار این خدمات
پدران ما اگر از فرط خریت نباشد، نشانه خردستیزی و بی شرمی است.
4
هنگامی که جنبش توده ها، حزب توده را وادار به حرکت می
نمود،
و به پیش می راند، او خود را رهبر می نامید.
·
نکته دیگری که حریف فراموش می کند، این است که
قرار گرفتن در صفوف مقدم رزم انقلابی توده، جرئت و جسارت انقلابی می طلبد.
·
در صفوف مقدم جنبش توده ای نه حلوا، بلکه گلوله و ضرب و شتم و حبس و آزار قسمت می کنند.
5
فیلم عصر جدید چارلی چاپلین را ببیند با پرچم سرخش در جلو
کارگران،
هنگامی که چارلی بصورت تصادفی در صف اول قرار می گیرد.
·
این مقایسه ژیگولتر
دوم، دیگر نور علی نور است:
·
چارلی در این فیلم، پرچمک سرخ افتاده از کامیونی را بر می دارد تا
به کامیون برساند و تصادفا، یعنی بی آنکه خود به ماهیت پرچم و سیل جاری پرولتاریا
واقف باشد، در صفوف مقدم آنها قرار می گیرد.
·
در حالیکه حزب توده هم در بدنه جنبش و هم در رأس آن حضور تعیین کننده و فعال
داشته و به نقش خویش واقف مطلق بوده است.
·
حزب توده از آگاهی و خود آگاهی لبریز بوده است.
6
·
ضمنا حزب توده نه
قارچی خود رو، بلکه بخشی از حزب کمونیست ایران و گروه معروف به 53 نفر بوده است.
·
حزب توده تشکیلاتی ریشه مند بوده است و نه قارچی تصادفی و توخالی.
·
ژیگولتر دوم در بهترین حالت، قیاس به نفس می
فرماید و فکر می کند که همه احزاب وجریانات دیگر نیز بسان ژیگولتریسم قارچ گونه و
بی ریشه و توخالی اند.
7
اما حزب توده همیشه مانند پاندول ساعت و بسیار بدتر،
همیشه درمیان طبقات متضاد در نوسان بوده است.
·
این ادعای حریف
از ریشه بی پایه و نادرست است.
·
حزب توده بی کمترین تردید ـ قبل از همه ـ حزب طبقه کارگر ایران بوده است و
ضمنا حزب توده های مولد و زحمتکش متشکل از دهقانان و پیشه وران و روشنفکران و زنان
و غیره بوده است.
·
همه احزاب کمونیستی نیز از همین قرارند:
·
در کانون هر حزب کمونیست، سوبژکت تاریخ (طبقه کارگر) اردو می زند و حول این اردو، اقشار و طبقات
اجتماعی ـ انقلابی دیگر گرد می آیند.
·
رهبری انقلاب اجتماعی را انقلابی ترین طبقه اجتماعی، یعنی طبقه
کارگر به عهده می گیرد و توده های مولد و زحمتکش را به دنبال می کشد.
8
اما حزب توده همیشه مانند پاندول ساعت و بسیار بدتر،
همیشه درمیان طبقات متضاد در نوسان بوده است.
·
حزب توده از این
نظر نمونه وار بوده است.
·
شکست جنبش انقلابی ایران را نمی توان به سادگی به حساب حزب توده نوشت.
·
هر پیروزی و شکستی در دیالک تیکی از شرایط اوبژکتیو و سوبژکتیو صورت می گیرد.
·
حزب توده فقط یکی از عناصر سوبژکتیو بوده است.
·
نه کمتر و نه بیشتر.
9
·
جامعه ما خادمتر
از حزب توده، حزبی به خود ندیده است.
·
تخطئه خدمات حزب توده به هر نیتی هم که باشد، به معنی انکار
تاریخ سرشار از شهامت و صداقت و فراست جنبش توده ای ایران است.
·
نتیجه غیاب حزب توده را در این 50 سال نکبت بار با چشم بسته حتی می توان دید:
·
بیگانگی جامعه از خرد و خوداندیشی.
·
سیطره بلامنازغ خریت و خرافه و خردسیتزی
·
یکه تازی فاشیسم و فوندامنتالیسم
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر