تحلیلی
از
فریدون
ابراهیمی
يا
چون كسانى اند كه در معرض
رگبارى
- در آن ظلمات، توأم با رعد و برقى - قرار گرفته باشند که
از نهيب آذرخش و بيم مرگ،
سر
انگشتان خود را در گوش هاي شان می نهند،
ولى
خدا بر كافران احاطه دارد.
1
·
منافقین در این آیه، بلحاظ
پسیکولوژیکی تعریف و یا به عبارت دقیق تر، تحریف می شوند:
·
منافقین از رعد و برق و رگبار در
ظلمات ترس دارند و نوک انگشان خود را در سوراخ گوش های شان نهاده اند و به همین دلیل
نمی شنوند.
2
·
اشکال منطقی این آیه ـ قبل از همه
ـ این است که کسی که از شنیدن رعد و دیدن برق و رگبار در ظلمات دچار ترس باشد،
ترسو و بی تجربه می تواند باشد، ولی کر و لال و کور نمی تواند باشد.
·
به همین دلیل این آیه، نقض آشکار
ادعای آیه قبلی است:
صُمٌّ
بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ
کر
و لال و کور هستند و به راه برنمی گردند.
3
·
کسی که با تدریس توأم با تقدیس
قرآن «تربیت» شده باشد، عملا مورد بد آموزی قرار می گیرد و برایش «طرز تفکر» ضد و
نقیض و غیر منطقی و حتی ضد منطقی، امری طبیعی و عادی جلوه گر می شود.
·
یا خود خدای کذائی بکلی حواس پرت
است و یا جبرئیل در طول راه، وحی الهی را مانی پولیزه (دستکاری و تحریف) می کند.
4
ولى
خدا بر كافران احاطه دارد.
·
این دیگر نور علی نور است:
·
منافقین از فرط حواس پرتی، جزو
کفار محسوب می شوند.
·
ضمنا منافق و یا کافر که از پدیده
های طبیعی (رعد وبرق و رگبار و ظلمات) ترس دارد، دچار جنایت و جرمی که نشده است.
·
تا به بهانه آن تحقیر و توهین و
نفرین شود و حتی به عذاب الیم و عظیم و غیره محکوم گردد.
·
چگونه می توان قرآن را کتاب مقدس و
وحی منزل و حقیقت مطلق قلمداد کرد و حتی در صدد اداره جامعه بشری بنا بر احکام
الهی در قرن بیست و یکم در آمد؟
·
از سرتاپای این آیات حواس پرتی
مؤلف آنها نعره می کشد.
·
این آیات ضد و نقیض اند.
·
یکدیگر را نفی می کنند.
·
فاقد انسجام منطقی اند.
5
ولى
خدا بر كافران احاطه دارد.
·
یکی از ایرادات اساسی خدای اسلام،
کبر و نخوت و خودخشنودی و خودستائی او ست.
·
خدای کذائی به محض اینکه فرصت می
یابد، شروع به رجزخوانی می کند و منم منم سر می دهد.
·
به همین دلیل هم می توان گفت که
خدای اسلام انعکاس آسمانی ـ انتزاعی سلاطین و خوانین نظامات برده داری و فئودالی
است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر