۱۳۹۴ شهریور ۶, جمعه

سیری در شعری از خواجوی کرمانی (6)


مسعود بهبودی

مکن اندیشه ز ایذای حسودان خواجو
نطق عیسی به وجود دم خر کم نشود

·        معنی تحت اللفظی:
·        خواجو از اذیت و آزار حسودان غم مخور.
·        نطق عیسی با نفس خر بی ارج و ارزش نمی گردد.

·        خواجو در این بیت، خود را به عیسی مسیح تشبیه می کند و حسودان را به خر.

·        بعد سخن خود را به نطق عیسی مسیح تشبیه می کند و سخن حسودان را به عرعر خر.

·        محتوای این بیت شعر نیز چیزی جز رجز سوبژکتیو و بی محتوا نیست. 
·        ادعای محض است.
·        عاری از هر دلیل تجربی و منطفی.
·        تف و توهین و پارس و پرخاش است.
·        به معنی تحقیر و تخریب مخالفین خویش است.

1
سنگ بد گوهر اگر کاسهٔ زرین شکند
قیمت سنگ نیفزاید و زر، کم نشود

·        معنی تحت اللفظی:
·        سنگ بدبنیاد، اگر کاسه زرین را بشکند، نه قیمت سنگ افزایش می یابد و نه قیمت زر، کاهش.

·        خواجو در این بیت نیز خود را به کاسه زرین و مخالفین خود را به سنگ بدبنیاد تشبیه می کند و برای هر دو ارزش همیشه همان قایل می شود.

2
·        دلیل تحلیل این غزل خواجو، همین بیت شعر بوده است که در فیس آباد وسیعا تکثیر و تبلیغ می شود.
·        محتوای ایده ئولوژیکی این بیت شعر به خود خواجو تعلق ندارد.
·        خواجو به احتمال قوی فاقد خلاقیت فکری، فرهنگی، فلسفی و هنری است.
·        محتوای همه ابیاتش ـ در تحلیل نهائی ـ از این و آن است و نه از خود خواجو.
·        حتی اهریمن و دیو و انسان و غیره را خواجو از شاهنامه فردوسی دارد.  

3
سنگ بد گوهر اگر کاسهٔ زرین شکند
قیمت سنگ نیفزاید و زر، کم نشود

·        خواجو برای اشیاء طبیعی (جمادات) بنیاد نیک و بد قایل می شود:
·        او دوئالیسم بنیاد نیک و بنیاد بد را به شکل دوئالیسم   سنگ و زر بسط و تعمیم می دهد.

الف

·        حدود 100 قبل از او سعدی و حافظ همین دوئالیسم تئولوژیکی را به نیت ایده ئولوژیکی در صدها فرم بسط و تعمیم داده اند.

ب

·        خواجو هم این خرافه ایده ئولوژیکی خطرناک را از سعدی و حافظ آموخته است.

ت

·        سعدی و حافظ هم از قرآن کریم، از قصه هابیل و قابیل آموخته بودند.

پ

·        خود کریم هم از کتب مقدس یهودیت و مسیحیت برداشته بود.

4

·        در تورات و بعد در انجیل و بعد در قرآن کریم، دو پسر حوا و آدم به نام های هابیل و قابیل به مثابه مظاهر اولیه و مطلق خیر و شر (تجسم دوئالیسم نیک و بد) قلمداد می شوند.

5

·        احمد شاملو هم بسان دیگر شعرای سفیه و بی شعور، همین خرافه فقهی عهد بوق را برای مظهر مطلق خیر جا زدن خود به خدمت گرفته است:

«من بامداد نخستین و آخرینم!
هابیلم من
شرف کیهانم من
طلیعه آفتابم من.
آتش سیاه اندوهم
دوزخ را
از بضاعت نا چیزش شرمسار می کند.» 
(جدال در خاموشی)

·        معنی تحت اللفظی:
·        من اولین بامداد و آخرین بامدادم.
·        من هابیلم، یعنی مظهر مطلق و بی چون و چرای نیکی و خیر و خوبی ام.
·        من شرف کاینات هستم.
·        من طلوع آفتاب هستم.
·        آتش اندوه من آنچنان قوی است که دوزخ با مشاهده و مقایسه و کشف بی بضاعتی اش از بابت آتش، شرمسار می شود.

6
«نمی توانم زیبا نباشم.
عشوه ای نباشم درتجلی جاودانه.
چنان زیبایم من
که گذرگاهم را بهای نابخویش آذین می کند....
چنان زیبایم من
که الله اکبر
وصفی است که از من می کنی....
جهان اگر زیبا ست
مجیز حضور مرا می گوید....»
(جدال در خاموشی)

·        معنی تحت اللفظی:
·        من نمی توانم زیبا نباشم.
·        (زیبائی در بنیاد و ماهیت و اصل و ذات من است.)
·        من نمی توانم عشوه و کرشمه و نازی در تجلی ابدی نباشم.
·        (عشوه و کرشمه و ناز در بنیاد و ماهیت و اصل و ذات من است.)  
·        من چنان و چندان زیبا هستم که گذرگاه من به سبب زیبائی عظیم من، زینت می گیرد.
·        من چنان و چندان زیبایم که الله اکبر در مورد من مصداق پیدا می کند.
·        (یعنی من همان الله هستم و اکبر صفت من است.)
·        اگر جهان زیبا ست، به دلیل حضور من در آن است.   

7
سنگ بد گوهر اگر کاسهٔ زرین شکند
قیمت سنگ نیفزاید و زر، کم نشود

·        به مؤلفین تورات و انجیل و حتی به کریم خودمان که حدود 2000 تا 1000 سال پیش از ما زیسته اند و بسته به سطح توسعه نیروهای مولده آن زمان چیزها و پدیده های جامعه و جهان را توضیح داده اند، نمی توان ایراد گرفت، حتی به خود خواجو نمی توان ایراد گرفت.
·        ولی به افرادی که در اواخر قرن بیستم و واوایل قرن بیست و یکم زندگی می کنند، می توان ایراد گرفت و باید هم ایراد گرفت.

·        ایرادات محتوای این بیت اما از چه قرارند؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر