تحلیلی از
شین میم شین
سؤال:
اینکه هگل معتقد است که تناقض ها در واقعیت وجود دارد
اینکه هگل معتقد است که تناقض ها در واقعیت وجود دارد
یعنی چه؟
·
اعلام وجود تضاد و هر چیز در
واقعیت عینی (طبیعت، جامعه)، به معنی اشاره به عینیت آنها ست.
·
منظور از عینیت (عینی بودن) چیست؟
1
·
برای درک عینیت و هر چیز دیگر، بهتر
است که قرینه و یا جفت دیالک تیکی آن را پیدا کنیم.
·
جفت دیالک تیکی عینیت (اوبژکتیویته)،
سوبژکتیویته است که به ذهنیت ترجمه می شود.
·
ذهنیت ولی واژه ناقص و نارسائی
است.
·
ما بدین طریق، به دیالک تیک اوبژکتیویته
و سوبژکتیویته می رسیم.
2
سوبژکت
·
سوبژکتیو عبارت است از
الف
·
آنچه که منوط و وابسته به سوبژکت
شناسنده است و نه منوط و وابسته به اوبژکت
یا موضوع شناخت.
ب
·
آنچه که وابسته به سوبژکت
منفرد است.
ت
·
آنچه که وابسته به شعور سوبژکت منفرد است.
پ
·
آنچه که بوسیله سوبژکت تعیین می شود.
ث
·
آنچه که بوسیله سوبژکت مشروط می شود.
ج
·
آنچه که ضد عینی (ضد اوبژکتیو) است.
3
·
سوبژکتیو در زبان محاوره ای،
عبارت است از
الف
·
آنچه که با واقعیت امر راستین منطبق نیست.
ب
·
آنچه که یکجانبه نگرانه (یکسونگرانه) است.
ت
·
آنچه که دلبخواهی است.
پ
·
آنچه که نامعقول است.
4
·
شناخت به مثابه روند و به
عنوان نتیجه انعکاس واقعیت عینی، همواره وحدتی
است از اوبژکتیو و سوبژکتیو.
الف
·
شناخت به مثابه روند، در
وهله اول سوبژکتیو است:
·
چون این روند با دریافت تحریکات
محیط، بوسیله گیرنده های سوبژکت شناسنده آغاز می شود و سپس گیرنده هایی که وظیفه تبدیل تحریکات یاد شده را به
عهده دارند، آنها را به علائم خاص سیستم ترجمه می
کنند و کل جریان شناخت بوسیله خودویژگی کردوکار عصبی مبتنی بر عکس العمل مشروط
انسانی تعیین می
شود.
ب
·
شناخت، به مثابه روند، درتحلیل نهائی، اوبژکتیو است:
·
چون این فعالیت عصبی، محصول توسعه ماده بدرجه عالی تکامل
یافته، یعنی محصول مغز انسانی است.
·
مبانی عصبی پویای شناخت
(سیستم علامتی اولیه و ثانویه) در طول تاریخ توسعه و تکامل بیولوژیکی و اجتماعی انسان، تشکیل
یافته اند و «تشکیل حواس پنجگانه، نتیجه کار مجموعه تاریخ بشری تا امروز بوده است» و لذا شناخت، همواره به نحو تاریخی ـ مشخص بطور اوبژکتیو و یاعینی
تعیین می شود.
5
·
اوبژکتیو ـ بر عکس سوبژکتیو ـ به
چیزی اطلاق می شود که مستقل از انسان وجود دارد.
·
نمکی که در نمکدان یاد شده روی میز
وجود دارد، چیزی مادی و عینی ـ واقعی است.
·
سدیم کلرید است که از ترکیب دیالک
تیکی کاتیون مثبت سدیم با آنیون منفی
کلرید تشکیل شده است.
·
اگر نسل بشر هم بر افتد، وجود
دارد.
6
·
عینیت (اوبژکتیویته) مشخصه و اصل پژوهش علمی است که در جهت انعکاس راستین واقعیت عینی
در احکام، تئوری ها و غیره حرکت می کند.
·
هرحکم، تئوری و غیره زمانی مشمول عینیت می شود که در واقعیت
عینی، امری وجود داشته باشد که مستقل از احکام (افکار، جملات)، تئوری ها و
غیره و مستقل از افرادی که این احکام و تئوری ها را تدوین کرده اند، باشد و چند و
چون آن چنان باشد که در حکم، تئوری و غیره ادعا می شود.
7
·
وقتی از عینیت احکام،
تئوری ها و غیره سخن می رود، منظور عبارت است از اینکه معیار
تعیین کننده در تدوین آنها، نه آرزوها، نظرات، تمایلات، پیشداوری ها و غیره
سوبژکتیو، بلکه خود واقعیات امور مطروحه در احکام
و تئوری ها و غیره بوده اند و بس.
8
·
عینیت را نباید با «عینیت گرائی»
(اوبژکتیویسم) عوضی گرفت، که خواهان بیطرفی مطلق
پژوهش علمی است، امری که نه بلحاظ اجتماعی امکان پذیر است و نه بلحاظ جهان بینی.
9
سؤال:
اینکه هگل معتقد است که تناقض ها در واقعیت وجود دارد
اینکه هگل معتقد است که تناقض ها در واقعیت وجود دارد
یعنی چه؟
·
این بدان معنی است که تضادها عینی اند.
·
در واقعیت عینی هستند و سپس از
طریق پراتیک (کار، عمل، آزمون، آزمایش،
تجربه و غیره) در آئینه ضمیر بنی نوع بشر منعکس می شوند و اندیشه تضادها در ذهن فرمولبندی
می شود.
·
دیالک تیک فرم و محتوای نمکدان،
اختراع کسی نیست.
·
در خود نمکدان است.
·
عینی است.
سؤال دوم:
اگر واقعیت را همان واقعیت اجتماعی بدانیم،
برای هر واقعیت اجتماعی می توان تناقض پیدا
کرد؟
·
واقعیت عینی فقط واقعیت اجتماعی نیست.
·
واقعیت عینی مقوله فلسفی است.
·
مقوله به عام ترین مفهوم اطلاق می
شود.
·
مفهوم چیست و چگونه تشکیل می شود؟
1
مثال
·
ما حسن و حسین و علی و نقی را می
بینیم.
·
اگر همه خصوصیات فردی آنها را در
ذهن خود حذف کنیم و وجه مشترک همه آنها را در نظر گیریم، به مفهوم انسان می رسیم.
·
با شنیدن مفهوم عام انسان به یاد
تک تک آنها می افتیم.
·
سیر و سرگذشت تشکیل همه مفاهیم علمی و ادبی و فلسفی و فقهی و غیره از این
قرار است.
2
·
نهی از منگر یک مفهوم فقهی است.
·
در این مفهوم همه نهی از منکرات
تجرید یافته اند:
·
وجه مشترک و عام نهی از دزدی، نهی
از تجاوز، نهی از دروغ و غیره در ذهن فقیه عمده شده و مفهوم نهی از منکر تشکیل یافته
که وقتی کسی می شنود به یاد همه نهی از منکرات مشخص و منفرد می افتد.
3
·
اگر کسی جمادات، نباتات، جانوران، انسان
ها را در ذهن خود تجرید کند، یعنی همه خصوصیات و مشخصات خاص آنها را کنار نهد و عینی
و واقعی بودن (مادی بودن) آنها را عمده کند، به مقوله (عام ترین مفهوم)
واقعیت عینی و یا ماده می رسد.
4
اگر واقعیت را همان واقعیت اجتماعی بدانیم،
برای هر واقعیت اجتماعی می توان تناقض پیدا
کرد؟
·
جامعه بشری فقط یکی از اجزای
واقعیت عینی است.
·
جامعه بشری طبیعت دوم است.
·
واقعیت عینی شامل کل هستی از ذره
تا کاینات می شود.
·
شامل طبیعت اول و طبیعت دوم می شود.
·
همه چیزها، پدیده ها، سیستم ها و
روندهای هستی (چه طبیعت اول و چه طبیعت دوم) جولانگاه دیالک تیک اند.
·
یعنی از اقطات همزیست و همستیز
تشکیل شده اند.
·
همه چیزها، پدیده ها، سیستم ها و
روندهای هستی عرصه وحدت و مبارزه اضدادند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر