۱۳۹۴ شهریور ۴, چهارشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (325)


پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم 
برگردان شین میم شین

پیشکش
 به 
 عبدالصمد کامبخش
  (  ۱۲۸۲ ـ ۱۳۵۰ )  

بخش نهم
 ماتریالیسم و دیالک تیک از زمان لنین.
 نقد ماتریالیسم به مثابه نقد مارکسیسم

4

·        ژان پل سارتر می نویسد:

الف
·        «اگر ماتریالیسم به مثابه بیانگر حوایج طبقه ای تلقی شود، آنگاه آن به نگرشی استحاله می یابد.
·        یعنی به نیروی بسیجگر، سازنده و سازمانگر بدل می شود که واقعیت عینی اش بنا بر توان مؤثریت آن مورد سنجش قرار می گیرد.

ب
·        این نگرش که خود را به عنوان یقین جا می زند، ضمنا حامل نطفه ای در بطن خویش است که به تخریب آن منجر می شود.
·        برای اینکه آن باید به دلیل اصول خود به مثابه حقیقت امری عینی تلقی شود، به مثابه انعکاس وجود، به مثابه موضوع علم.

·        (از همین جملات پرت و پلای ژان پل سارتر بی خبری او حتی از ساده ترین  مفاهیم فلسفی آشکار می گردد:
·        او حتی معنی انعکاس، فلسفه، علم،  واقعیت عینی و حقیقت امر و غیره را نمی داند.
·        به همین دلیل از واقعیت عینی ماتریالیسم و از حقیقت امر عینی، از موضوع قرار دادن فلسفه بوسیله علم و غیره دم می زند. مترجم)
  
·        مراجعه کنید به تئوری انعکاس، فلسفه، علم، واقعیت امر، حقیقت امر، عینیت، عینی، واقعیت عینی  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ت
·        ماتریالیسم اما همزمان به تخریب علم می پردازد، علمی که بوسیله آن ـ حداقل به مثابه نگرش ـ باید تجزیه و تحلیل و تعریف (تعیین) شود.»
·        (ژان پل سارتر، «ماتریالیسم و انقلاب»، در شرایط. مجموعه مقالات. 1965، ص 265)

5
·        بنظر ژان پل سارتر، ماتریالیسم به مثابه «فلسفه انقلاب» در تضاد زیر گرفتار آمده است:
·        ماتریالیسم از سوئی باید «ایده ئولوژی طبقه ای» باشد و از سوی دیگر «حقیقت مطلق» باشد.   

·        (از همین ادعای ژان پل سارتر آشکار می شود که او نه معنی ایده ئولوژی را می داند و نه معنی حقیقت را و نه معنی حقیقت مطلق را. مترجم)
  
·        مراجعه کنید به حقیقت، ایده ئولوژی، آموزش ایده ئولوژی  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

6
·        ژان پل سارتر می نویسد:
·        «چه خواهد شد، اگر روزی ماتریالیسم نیت انقلابی را خفه سازد؟»
·        (همانجا، ص 294)    

7
هانس هاینتس هولتس

·        نقد اگزیستانسیالیستی، ماتریالیسم را با تهمت تفکر طرفدار نظام و با تهمت تفکر منضبط ساز (قید و بندی بر دست و پای) آزادی انقلابی تک تک افراد دور می اندازد و جای خالی آن را با ماجراجوئی شورش به مثابه «جنبش اعتراضی بورژوائی در فلسفه» پر می کند.
·        (هانس هاینتس هولتس، «شوروش آوانتوریستی. جنبش اعتراضی بورژوائی در فلسفه. اشتیرنر، نیچه، سارتر، مارکوزه، چپ نو»، 1976)

8
·        چالش با ماتریالیسم در فلسفه بورژوائی آلمان راه مشابهی (قابل قیاس با آن)  را در پیش می گیرد.

9
·        نقد ماتریالیسم و «دیالک تیک منفی» توسط مکتب فرانکفورت در سال های پایانی 60 قرن بیستم، به تئوری رهنمای شورش روشنفکران بدل می شود که به مثابه مقدمه عمل مورد سوء تفاهم قرار گرفته است.  
·        همان مکتب فرانکفورتی که افرادی از حاشیه آن تحت فشار فاشیسم از ماتریالیسم در مقابل ایراسیونالیسم (خردستیزی) دفاع کرده بودند.  

10
·        البته خدمات افراد زیر را نباید ناگفته گذاشت:   

الف
 فرانتس بورکناو (1900 ـ 1957)
جامعه شناس، فیلسوف تاریخ و مورخ فرهنگ
(فعال در اتریش، آلمان و ایالات متحده آمریکا)

·        خدمات فرانتس بورکناو را در تحلیل گذار از جهانتصویر فئودالی به جهانتصویر بورژوائی
·        (فرانتس بورکناو، «گذار از جهانتصویر فئودالی به جهانتصویر بورژوائی. بررسی هائی راجع به تاریخ فلسفه دوره مانوفاکتور»، (1934)، 1980
·        « راجع به جامعه شناسی جهانتصویر مکانیکی.»
·        در مجله پژوهش اجتماعی، شماره 1، 1932)

ب
 ماکس هورکهایمر (1895 ـ 1973)
فیلسوف اجتماعی آلمانی
رئیس مکتب فرانکفورت
آثار:
دیالک تیک روشنگری (با آدورنو)
انتقاد از خرد ابزاری
و غیره

·        بررسی های ماکس هورکهایمر را در زمینه ماتریالیسم و متافیزیک، در سال 1933

11
·        در این آثار بورکناو و هورکهایمر، به دلایل زیر از ماتریالیسم در مقابل حملات ایدئالیستی دفاع به عمل می آید:

الف
·        به دلیل اهمیت ماتریالیسم در توضیح عقلی (راسیونال) تاریخ و واقعیت عینی.  

ب
·        به دلیل اهمیت ماتریالیسم در رهایش و سعادت بشری  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر