پروفسور
دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم
برگردان
شین میم شین
پیشکش
به
عبدالصمد
کامبخش و احسان طبری
( ۱۲۸۲
ـ ۱۳۵۰ )
بخش
نهم
ماتریالیسم و دیالک تیک از زمان لنین.
نقد ماتریالیسم به مثابه نقد مارکسیسم
کارل کورش (1886 ـ 1961)
از نمایندگان رویزیونیسم و آنتی مارکسیسم آلمانی
متکی بر نئوهگلیانیسم
·
کارل کورش با استناد به دعوی گئورگ
لوکاچ، مبنی بر اینکه ماتریالیسم تاریخی باید به خویشتن خویش اکتفا ورزد، کلیه
استدلالات و تأکیدات لنین بر ضرورت توسعه هرچه بیشتر ماتریالیسم را دور افکند.
1
·
کارل کورش ادعا می کرد که «فلسفه ماتریالیستی
لنین، با مرحله توسعه امروزی فلسفه انقلابی پرولتاریا منطبق نیست.»
·
(کارل کورش، «مارکسیسم و فلسفه»، 1331، ص 33)
2
·
کارل کورش ادعا می کرد که دعاوی
گئورگ لوکاچ، نه «عوضی گرفتن» صرف ایدئالیسم با ماتریالیسم، بلکه فقط «تغییر
ترمینولوژیکی» (اصطلاح شناسی) بوده است.
3
·
کارل کورش ادعا می کرد:
الف
·
«ما با این ماتریالیسم لنینی، در واقع با چیز
بمراتب بدتری سر و کار داریم.
ب
·
لنین نه فقط وارونه سازی ماتریالیستی
نهائی دیالک تیک ایدئالیستی هگل توسط مارکس و انگلس را دوباره وارونه کرده، بلکه
کل بحث میان ماتریالیسم و ایدئالیسم را به مرحله توسعه تاریخی ئی انداخته که توسط فلسفه
ایدئالیستی آلمان مغلوب گشته بود.»
·
(همانجا، ص 34)
4
·
برای انتقادات گئورگ لوکاچ و کارل
کورش فقط می توان جای مناسبی در خارج از مسئله رابطه روشنفکریت علمی و جنبش کارگری
و یا حزب طبقه کارگر تعیین کرد.
5
·
گرایش به تأکید بر عمل سوبژکتیو با
تعریف اوبژکتیویستی ـ تاریخی پرولتاریا همزمان بوده است.
·
این به مشخصه معرفتی مداخله
انقلابی روشنفکران در مقابل روند کند گشته ی تحول در دول کاپیتالیستی غرب مبدل شده
بود.
6
·
گئورگ لوکاچ و کارل کورش با به اوج
رساندن انتقاد از جایگاه غلطشناخته شده ی دیالک تیک در ماتریالیسم، هرگز نمی
توانستند در داخل سوسیالیسم، خود را به عنوان مصحح ضد مکانیسیستی قالب کنند.
7
·
لوکاچ و کورش بیشتر در محافل
روشنفکری غیر پرولتری چپ مؤثر بوده اند.
8
·
این مسئله ـ قبل از همه ـ در رابطه
با مکتب فرانکفورت در ایام قبل از جنگ جهانی دوم و بعد از آن نیز اعتبار دارد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر