سید
محمد حسین بهجت تبریزی
(۱۲۸۵
- ۱۳۶۷)
تحلیلی از شین میم شین
فریدون مشیری
ای وای شهریار
·
«ای وای شهریار» عنوان این شعر فوق العاده
زیبای فریدون مشیری است.
·
این شعر مشیری لبریز از عشق و
علاقه و احساس و عاطفه او نسبت به شهریار است.
·
شاید نتوان در تمام اشعار فارسی در
طول تاریخ، شعری به این زیبائی پیدا کرد.
·
چنین شعری را نمی توان سفارش داد و
یا به دلایل حساب شده ای سرود.
·
مشیری شاعر به تمام معنی است.
·
مشیری شاعری با ایده ئولوژی طبقاتی
غیر پرولتری است.
·
شاعری شرمگین است.
·
در گفتگوئی در سی عن عن که منتشر شده،
ضمن لجن پراکنی شرم آمیز بر حزب توده، خود را طرفدار دار و دسته مصدق محسوب می
دارد.
·
دیوار توده کوتاه است و هر رهگذری
به هر دلیلی می تواند آستین بالا زند و از آن بالا رود.
·
هنر اما دفاع از توده و حزب توده
است.
1
در
نیمه های قرن بشر سوزان
در
انفجار دائم باروت
در بوته زار انسان
در ازدحام وحشت و سرسام
سرگشته و هراسان می خواند
در بوته زار انسان
در ازدحام وحشت و سرسام
سرگشته و هراسان می خواند
می
خواند با صدای حزینش
می خواست تا صدای خدا را
در جان مردمان بنشاند
نامردم سیه دل بدکار را مگر
در راه مردمی بکشاند
می خواست تا صدای خدا را
در جان مردمان بنشاند
نامردم سیه دل بدکار را مگر
در راه مردمی بکشاند
·
معنی تحت اللفظی:
·
شهریار در اواسط قرن بیستم که بشر
سوزانده می شد و باروت در بوته زار انسان مرتب منفجر می گشت و در ازدحام وحشت و پریشانی
حواس، سرگشته و هراسان با صدای حزینش می خواند.
·
هدف شهریار از خوانش اولا نشاندن
صدای خدا در جان مردمان بوده و ثانیا کشاندن نامردم سیه دل بدکار به راه مردمی بوده
است.
1
در
نیمه های قرن بشر سوزان
در
انفجار دائم باروت
در بوته زار انسان
در ازدحام وحشت و سرسام
در بوته زار انسان
در ازدحام وحشت و سرسام
·
فریدون مشیری در این بند شعر، تریاد
ماده ـ زمان ـ مکان را به شکل تریاد شهریار ـ نیمه های قرن بیستم ــ بوته زار انسان
بسط و تعمیم می دهد.
·
نیمه های قرن مفهوم مبهمی است.
·
قرن هم مثل هر چیز دیگر فقط می
تواند یک نیمه داشته و نه چندین نیمه.
·
شاید منظور او دهه های قبل و بعد
از 1950 باشد.
·
چون در دهه های قبل فاشیسم و
ناسیونال ـ سوسیالیسم جهان را به گورستان هولناکی تبدیل کرده بود و در دهه های
بعد، امپریالیسم امریکا در ویتنام و کامبوج و لائوس و خاورمیانه به جنایات وحشت
انگیز دست زده بود.
·
واکنش شهریار از دید مشیری نسبت به
این جنایات از قرار زیر است:
2
می خواست تا صدای خدا را
در جان مردمان بنشاند
می خواست تا صدای خدا را
در جان مردمان بنشاند
·
نشاندن صدای خدا در جان مردمان.
·
حالا باید خر آورد و خورجینی مملو
از تخیل آورد تا منظور مشیری را از این مفهوم بی در و پیکر کشف کرد.
·
منظور از «صدای خدا» چیست؟
3
·
شاید منظور مشیری از صدای خدا، آیات
الهی در قرآن کریم باشد.
·
مسئله اما این است که خدای اسلام
نه خدای صلح و هومانیسم و هارمونی، بلکه خدای جنگ و جهاد و غزوه و غصب و غارت دار
و ندار بی جان و جاندار دگر اندیشان است.
·
نشاندن صدای چنین خدائی در جان
مردمان که آتش بسی در نیمه های قرن بشر سوزان پدید نمی آورد.
·
یکی از مهمترین متحداین هیتلر،
کلیسای کاتولیک بوده است.
·
کجای کاری جناب مشیری؟
4
می
خواست تا صدای خدا را
در جان مردمان بنشاند
در جان مردمان بنشاند
·
منظور مشیری از واژه معصوم «مردمان»
چیست؟
·
دهقانان و پیشه وران و کارگران و
روشنفکران تهیدست و یا اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی که اعضای طبقه
حاکمه اند و متحد رژیم فاشیستی آلمان و امپریالیسم امریکا و انگلیس و آلمان و غیره
بوده اند؟
·
وقتی شاعری با تفکر مفهومی بیگانه باشد، به همین
روز مشیری می افتد که علیرغم روده درازی و تهییج عاطفی و احساسی خواننده شعر، بر برکه
آرام شعور او تلنگری حتی نمی زند.
5
نامردم سیه دل بدکار را مگر
در راه مردمی بکشاند
نامردم سیه دل بدکار را مگر
در راه مردمی بکشاند
·
مشیری اکنون، مردمان را با نامردم جایگزین می سازد و به صفت سیه دل و
بدکار متصف می کند.
·
باز هم بهتر از هیچ است.
·
ولی واژه های مشیری انتزاعی اند و
معلوم نیست که منظورش کیست.
·
خواننده بدبخت باید به زور تخیل محتوای
مفهوم «نامردم سیه دل بدکار» را کشف کند و مشخص سازد.
6
نامردم سیه دل بدکار را مگر
در راه مردمی بکشاند
نامردم سیه دل بدکار را مگر
در راه مردمی بکشاند
·
منظور مشیری از راه مردمی نیز
معلوم نیست.
·
با واژه های انتزاعی و مبهم که نمی
توان منظور خود را به خواننده فهماند.
·
هر کس بسته به پایگاه طبقاتی خود،
تعریف خاص خود را از واژه های انتزاعی به دست می دهد.
·
حالا راه مردمی شهریار و مشیری چه
بوده اند؟
7
می
خواست تا صدای خدا را
در جان مردمان بنشاند
نامردم سیه دل بدکار را مگر
در راه مردمی بکشاند
در جان مردمان بنشاند
نامردم سیه دل بدکار را مگر
در راه مردمی بکشاند
·
رویه و راه شهریار در این بند شعر،
ظاهرا ارشاد اشرار از طریق نشاندن صدای خدا در جان شان بوده است.
·
درک ایدئالیستی از تاریخ همین است:
·
مشیری فکر می کند که اگر آیات الهی
را در گوش هیتلر و چرچیل و جانسون بخواند، همه از دم صلح جو می شوند و جنگ و خونریزی
پایان می پذیرد.
·
طنز قضیه در این جفنگ مشیری این
است که آیات کذائی الهی همه به خون و خشونت آلوده اند و با خواندن آنها به گوش
اجامر غریزه جنگ و جهاد شان بیشتر تحریک می شود.
8
·
طرز «تفکر» مشیری، متافیزیکی است.
·
مشیری نمی تواند چیزها، پدیده ها،
سیستم ها و روندهای طبیعی و اجتماعی را در داربست دیالک تیکی شان ببیند.
·
مشیری هیتلر را می بیند، ولی طبقه
حاکمه را که هیتلرها نماینده آن است، نمی بیند.
·
جانسون و چرچیل و تاچر را می بیند،
ولی انحصارات امپریالیستی را که اینها نماینده ایده ئولوژیکی آنها هستند، نمی
بیند.
·
فرد را می بیند، جامعه را نمی
بیند.
·
عضو را می بیند، طبقه را نمی بیند.
·
جزء را می بیند، کل را نمی بیند.
·
طرز تفکر متافیزیکی همین است.
·
فرمی از یکسونگری است.
ادامه دارد.
من که اصلا متوجه هدف این مطلب نشدم
پاسخحذف