(۱۳۳۹)
تحلیل از شین میم شین
پدر
و مادرم هردو فوت کردند.
چند
روز پیش برای خودم کتلت درست می کردم
که فکرش مثل برق ازسرم گذشت:
نکنه
وقتی با شوهرم حرف می زدم
پدرم
صحبت های ما را شنیده بود؟
نکنه
برای همین شام نخورد؟
از تصورش مهره های پشتم تیر می کشد
و
دردی مثل دشنه در دلم می نشیند.
·
ایراد بینشی تهمینه میلانی در این
بند از دلنوشته کجا ست؟
1
·
ایراد بینشی او اینجا ست که نفس کرد
و کار خود را هیچ می شمارد و شنیدن و نشنیدن «صحبت های خود با همسرش» را همه چیز.
·
برای او محتوای گفتار و رفتارش هیچ
است و فرم آن همه چیز.
·
فرمالیسم همین است:
·
فراموش کردن محتوا و ماهیت عمل و
مطلق کردن فرم و نمود آن.
·
تهمینه اصلا از خود نمی پرسد که آیا
کرد و کارش درست بود و یا نه.
·
آیا تهیه کتلت برای فردا به هر
دلیل سنجیده و اندیشیده و ضرور بوده و یا نه.
·
دغدغه تهمینه از این است که پدرش،
سخنان او را شنیده باشد، مبنی بر اینکه برای فردا کتلت لازم دارد.
·
حالا انگار مادر ـ پدر در راه برگشت
به خانه شان و یا در خانه شان چیزی برای خوردن نخواهند داشت و از گرسنگی خواهند
مرد.
2
·
این بدان معنی است که در جامعه تهمینه
میلانی، فرزند نه تنها با همسر، بلکه حتی با والدین خود تئاتر بازی می کند.
·
یعنی مادر ـ پدر خود را حتی محرم مسائل
و مشکلات زندگی خود نمی داند.
·
معلوم نیست که در این شرایط اسفبار،
از محتوای زندگی چی باقی می ماند.
3
ویلیام شکسپیر
(1564 ـ 1616)
شاعر، نمایشنامه نویس بزرگ انگلیس
آثار:
·
اُتللو
·
مکبث
·
هملت
·
ژولیوس سزار
·
رومئو و ژولیت
·
شاه لیر
·
تاجر ونیزی
·
رؤیای شب نیمه تابستان
·
هنری ششم
·
دو نجیبزاده ورونایی
·
تیتوس آندرونیکوس
·
کینگ جان
·
هنری چهارم
·
کمدی اشتباهات
·
هیاهوی بسیار برای هیچ
·
هنری پنجم
·
تروئیلوس و کریسدا
·
آنتونیوس و کلئوپاترا
·
تیمون آتنی
·
پریکلس
·
کوریولانوس
·
حکایت زمستان
·
هنری هشتم
·
رام کردن زن سرکش
اشعار غنایی شکسپیر
نیز از شاهکارهای شعر و ادبیات انگلیسی است. از آن جمله می توان به منظومههای
زیر اشاره کرد:
·
مجموعه غزلیات شکسپیر
·
ونوس و آدونیس
·
زائر پرشور
·
آدم بی اختیار یاد ویلیام شکسپیر می
افتد که 400 سال قبل، «جامعه و جهان را صحنه
تئاتر محسب می داشت و اعضای آن را هنرپیشه هائی با ماسک های خاص خویش.»
·
شکسپیر به احتمال قوی اعضای
خانواده ها را یعنی زن و شوهر را و مادر ـ پدر و فرزند را مستثنی دانسته بود.
·
چون بدین ترتیب زندگی از هر نوع
زیبائی و معنی تخلیه می شود و پوسته ای توخالی از آن باقی می ماند.
4
نکنه
وقتی با شوهرم حرف می زدم
پدرم
صحبت های ما را شنیده بود؟
نکنه
برای همین شام نخورد؟
از تصورش مهره های پشتم تیر می کشد
و
دردی مثل دشنه در دلم می نشیند.
·
فرمالیسم یکی از مدرن ترین و مد
روزترین سوقات طبقات اجتماعی واپسین است.
·
تمام سخن سعدی و بویژه حافظ از روی
و موی و عطر و بوی و چشم و گوش و ابروی و قد و قامت و نشست و برخاست یار کذائی
است.
·
حتی سخنی راجع به هویت او، ماهیت طبقاتی
او، طرز تفکر او، سجایای اخلاقی او در بین نیست.
·
خواننده انگار با موجودی سر و کار
دارد که فرم و نمود محض است و خالی از هر هویت و ماهیت و محتوا.
5
·
امروزه بورژوازی واپسین همین
فرمالیسم را از کودکستان تا دانشگاه و خانه سالمندان پیگیرانه و سرسختانه آموزش می
دهد:
·
کودک بخت برگشته در کودکستان
متروپول ها مارک های آدی داس، نایکی و غیره را می آموزد و با آنها بزرگ می شود.
5
·
در گزارش تلویزیونی سخن از قتل عام
مردم روستاهای مختلف روسیه توسط ارتش فاشیستی هیتلر است.
·
همه جان بدر برده ها از سربازان تا
از سکنه انگشت شمار روستاها که به تصادفی جان سالم بدر برده اند، گزارش می دهند:
·
پارتیزان های سرخ حمله کردند و
ضرباتی بر ارتش آلمان وارد آوردند.
·
ارتش آلمان هم در عوض، همه سکنه روستا
را از خانه بیرون آورد و درجا تیرباران کرد.
·
تا اینجا مسئله کاملا عینی طرح می
شود.
·
مانی پولاسیون افکار عمومی در بحث
بعدی راجع به این جنایات صورت می گیرد:
·
اینجا ست که فرمالیسم با جلال و
جبروت تام و تمام وارد صحنه می شود.
·
چگونه؟
6
·
اکنون در تحلیل جنایات فاشیسم،
حکما و علما و عوامفریبان طبقه حاکمه گره بر ابرو و چین بر پیشانی می اندازند تا
به این راز تعیین کننده پی ببرند که تیرباران اهالی روستاها توسط مأمورین گستاپو
صورت گرفته و یا توسط سرباران اربش آلمان؟
·
اکنون دیگر خود جنایات فراموش می
شوند و بحث های استحماری حول کشف ماهیت جوخه های اعدام دور می زند و بس.
·
حالا انگار جوخه اعدام نه به دستور
سران ارتش و افسران، بلکه سر خود تصمیم گرفته اند و تصمیم خونالود خود را به مورد
اجرا گذاشته اند.
·
ضمنا انگار نه نفس این جنایات،
بلکه هویت جلادان تعیین کننده است.
·
فرمالیسم بهترین ترفند برای
عوامفریبی و حتی خودفریبی است.
·
مثال دیگر:
7
·
جریانات عنگلابی معروف به جنبش
مسلحانه (چریک های فدائی خلق و غیره) با این شعار استحماری مد شدند که «تنها ره
رهائی، جنگ مسلحانه»
·
جنگ مسلحانه و یا انتحار داوطلبانه
اما فقط فرم مبارزه بر ضد رژیم انقلاب سفید بود.
·
نه محتوا و ماهیت آن.
·
آنچه پنهان داشته می شد، ماهیت فئودالی
و طبقاتی ـ واپسین تا مغز استخوان ارتجاعی این جریانات بود.
·
ترفند عوامفریبی اینجا نیز
فرمالیسم بوده است.
·
مثال دیگر:
8
·
همان جریانات ارتجاعی اکنون «تجدید»
نظر کرده اند و ظاهرا سر عقل آمده اند.
·
ولی خط مشی آنها اکنون از چه قرار
است؟
·
خط مشی آنها اکنون عبارت است از
مبارزه مسالمت آمیز مدنی تنها ره رهائی.
·
باز هم فقط فرم مبارزه عمده و مطلق
می شود و برای عوامفریبی به خدمت گرفته می شود.
·
از محتوا و ماهیت این مبارزه کمترین
حرفی بر زبان نمی آید.
·
این هم چیزی جز فرمالیسم نیست.
·
کسی نمی داند که فردا به جای طبقه
حاکمه فعلی چه طبقه حاکمه ای سوار بر گرده
خلق خواهد شد.
9
راستی
چرا هیچ وقت برای اون نون سنگک ها
ازش تشکر نکردم؟
·
تهمینه میلانی احتمالا خودش مادر
است و فرزندانی دارد.
·
ولی با این حال هنوز قادر به درک زحمات،
مشقات و خدمات مادر و پدر رنجکشیده خود نیست.
·
تنها چیزی که او را رنج می دهد،
تشکر نکردن به خاطر سنگک های تر و تازه است.
·
این هم فرم دیگری از فرمالیسم است.
·
این هم پرسه زدن مکانیکی در سطح چیزها،
پدیده ها، سیستم ها و روندهای زندگی است.
·
این چسبیدن چهار دست و پا به ظاهر
و فرم و سطح و نمود چیزها ست.
·
این بی خبری مطلق از ذات چیزها ست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر