(320 ـ 398)
(942
ـ 1020)
تحلیلی از شین میم شین
مقوله
فلسفی «هنر»
در
فلسفه فردوسی
تو
را با هنر، گوهر است و خرد
روانت
همی از تو رامش برد
·
معنی تحت اللفظی:
·
تو همراه با هنر،
گوهر و خرد داری.
·
(و یا، تو به دلیل داشتن هنر، هم
گوهر و هم خرد داری.)
·
به همین دلیل، از
آرامش روحی و روانی برخورداری.
·
فرق، تفاوت و
تضاد فردوسی با همه شعرای تمامی تاریخ کشور ما در همین بیت آشکار می گردد:
1
تو
را با هنر، گوهر است و خرد
روانت
همی از تو رامش برد
·
فردوسی در این
بیت، مهمترین مفاهیم فلسفه تاریخ را به خواننده می آموزد.
·
فردوسی بر خلاف دیگر
شعرای کشور ما، فلسفی و مفهومی می اندیشد.
·
آنهم بیش از 1000
سال قبل.
·
کیفیت و درایتی
از این دست، هم حیرت انگیز است و هم ستایش انگیز.
·
فردوسی، حکیمشاعر
و یا شاعر فیلسوف به تمام معنی است.
2
تو
را با هنر، گوهر است و خرد
روانت
همی از تو رامش برد
·
فردوسی برای
معرفی کسی در این بیت، ماهوی ترین فاکتورهای وجودی او را به خدمت می گیرد:
الف
·
اولین فاکتور
فردوسی، هنر هر کس است.
·
فردوسی در مقوله
فلسفی هنر، لیاقت نظری و عملی هر کس برای تولید چیزهای مادی و معنوی را می گنجاند.
·
منظور از لیاقت
نظری و عملی و تولید چیزهای مادی و معنوی چیست؟
1
·
منظور از لیاقت
نظری در اختیار داشتن تئوری و تخیل (فانتزی) خلاق است:
·
در مفاهیم تئوری و تخیل خلاق، همه استعدادها و دانش
های علمی و فنی و هنری و استه تیکی و غیره تجرید می یابند.
·
به عنوان مثال، فانتزی
و دانش لازم برای تولید کمان با استفاده از زه روده و چوب خمیده.
·
فوت و فن چوگان
بازی، رزم و بزم، عیش و نوش، هجوم و گریز، پیشروی و عقب نشینی.
2
·
منظور از لیاقت
عملی، فوت و فن جامه عمل پوشاندن به تئوری و تخیل خلاق است:
·
در مقوله ماتریالیستی ـ تاریخی پراتیک، همه کرد و کارهای
عملی، همه راه ها و روش های لازم برای مادیت بخشیدن به تئوری و تخیل خلاق تجرید می
یابند.
·
به عنوان مثال، تهیه
چوب مناسب و زهی از روده و تولید کمان.
·
تدارک، تهیه و یا
تولید تکه سنگی، چوبی و یا فلزی محکم و نشکن، برای تولید پیکان.
·
تولید تیر و کمان
و استفاده از آن در جنگ و شکار.
3
·
میان تئوری و
پراتیک رابطه دیالک تیکی برقرار است.
·
یعنی آندو «با»
هم اند و «بر» هم اند.
·
در وحدت با هم و
در تضاد با هم اند.
·
در همزیستی (همبائی)
و ستیز همزمان با هم قرار دارند.
·
یکی بدون دیگری
وجود ندارد.
4
·
پراتیک هم منشاء تئوری
و تخیل خلاق است و هم محک تعیین صحت و سقم تئوری و تخیل خلاق.
·
در دیالک تیک تئوری
و پراتیک، نقش تعیین کننده از آن پراتیک (عمل، آزمون، آزمایش، تجربه، کرد و کار،
کار و غیره) است.
·
بی آنکه تئوری بی
اهمیت باشد.
·
پراتیک بدون
حمایت تئوری هم محال است و هم کورکورانه، بی ثمر و چه بسا حتی زیانبار خواهد بود.
·
می توان گفت که هنر
در قاموس فردوسی در واقع دیالک تیک تئوری و تخیل خلاق و پراتیک است.
5
·
منظور از تولید چیزهای
مادی و معنوی تولید مایحتاج مادی و تهیه و تولید وسایل تولید مایحتاج مادی و روحی از
سوئی و تولید افکار علمی و فوت و فن هنری، استه تیکی، ورزشی، تفننی، بزمی، رزمی و
غیره از سوی دیگر است.
ب
تو
را با هنر، گوهر است و خرد
روانت
همی از تو رامش برد
·
دومین مقوله
فردوسی، گوهر است که باید مستقلا مورد بررسی قرار گیرد.
·
گوهر احتمالا به
معنی اصل و نسب و تبار و تعلقات «خانوادگی» و غیره است.
·
شاید بتوان گوهر
را مترادف با وجود اجتماعی تلقی کرد.
·
ولی باید مستقلا
بررسی شود تا بتوان راجع بدان ابراز نظر نسبتا قطعی کرد.
·
هنر در قاموس
فردوسی (اسطوره شاهنامه) برتر از گهر است.
ت
تو
را با هنر، گوهر است و خرد
روانت
همی از تو رامش برد
·
سومین مقوله مهم فردوسی،
خرد است.
·
صرفنظر ازاینکه
فردوسی واژه ی خرد را با چه محتوائی پر می کند، هنر بدون خرد نمی تواند وجود داشته
باشد.
·
می توان گفت که پیش
شرط هنرمندی، خردمندی است.
·
معنی دیگر این بیت
نیز حاکی از همین حقیقت امر است:
·
تو به دلیل داشتن
گهر و خرد، هنرمندی.
·
در نتیجه از آرامش
روحی و روانی برخورداری.
پ
تو
را با هنر، گوهر است و خرد
روانت
همی از تو رامش برد
·
چهارمین مفهوم فلسفی
مهم در این بیت، روان است.
·
فردوسی احتمالا
روان را هم به معنی جان و یا روح بکار می برد و هم به معنی روان.
·
این مفهوم فلسفی
مهم نیز باید مستقلا مورد بررسی قرار گیرد.
·
در تئوری اجتماعی
فردوسی، پیش شرط داشتن آرامش روحی و روانی،
داشتن هنر و گهر و خرد است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر