ولادیمیرو گیاچی
برگردان یدالله سلطانپور
حمله
بر دموکراسی
از
بعد از جنگ جهانی دوم تا امروز
ادامه
2
تجلیل
و تحسین از
بی تفاوتی سیاسی
·
در سال 1954 میلادی، موریس
جونس، سیاست شناس آمریکائی، مقاله ای تحت عنوان «دفاع
از بی تفاوتی» می نویسد.
1
·
او همراه با ادعاهای بیشمار دیگر، مدعی می شود، که «بسیاری از ایده ها که انتخابات را بمثابه یک تکلیف اجتماعی
تلقی می کنند، در واقع، ایده های خودکامگی و استبداد اند و در گنجینه واژه ای دموکراسی لیبرال جائی برای
آنها وجود ندارد.»
2
·
برخلاف این ایده ها، «بی تفاوتی سیاسی تأثیر خوشایندی برمتن حیات سیاسی»
بجا می گذارد و بمثابه «پارسنگ مؤثری بر ضد تاریک اندیشانی است، که خطر واقعی برای
دموکراسی
لیبرال محسوب می
شوند.»
·
(میم فینلی، «دموکراسی قدیم و جدید»)
3
اومبرتو اکو (1932)
نویسنده، فیلسوف، رسانه شناس
مؤلف آثار متعدد
از جمله
«نام رز»
فیلمی از این اثر او به هنرپیشگی
جیمز باند سابق
·
باید یاد آور شد که اومبرتو اکو نیز در سال های 1980 میلادی، امتناع خیل عظیمی از مردم، از رفتن
به پای صندوق رأی را نشانه «مدرنیته» ارزیابی می کند.
3
·
این ادعاها به ظاهر غیر عادی جلوه می کنند.
4
·
در ذهن کسانی که دموکراسی
را فقط متد و روشی می دانند که مردم باید وکیل برای تصمیمگیری سیاسی
انتخاب کنند، مسئله اصلی ـ در واقع ـ کارآئی سیستم است.
5
·
شرکت مردم در انتخابات بنظر آنها، ارزش فی نفسه ندارد، بلکه در بهترین حالت، وسیله ای
برای ترمیم و تعمیر کارآئی سیستم محسوب می شود.
6
کارل پوپر (1902 ـ 1994)
فیلسوف اطریشی ـ انگلیسی
در پیوند با محفل وین (اشلیک، کارناپ و نویرات)
از « فلاسفه» بورژوائی واپسین
مبلغ تئوری «جامعه باز»
زمینه کار:
تئوری شناخت
علمتئوری
فلسفه اجتماعی
فلسفه تاریخ
فلسفه سیاسی
راسیونالیسم انتقادی
·
وقتی کسی، مثل پوپر، دموکراسی را بمثابه «روش و
متدی برای تعویض مسالمت آمیز (بدون خونریزی) قدرت» تعریف می کند، این بدان
معنی است که «دموکراسی» وسیله ای است برای تحت
کنترل داشتن تضادهای اجتماعی، سیاسی و غیره.
7
·
«بی تفاوتی سیاسی» و امتناع مردم از رفتن به پای صندوق رأی، بنظر چنین کسانی،
حتی مفید و سودمند است.
8
رالف دارندورف (1929 ـ 2009)
جامعه شناس، نویسنده و سیاستمدار آلمانی ـ انگلیسی
·
تصادفی نیست که رالف دارندورف
به ستایش از تعریف پوپر
برمی خیزد.
9
·
دلایل رالف دارندورف از قرار زیرند:
الف
·
این
تعریف پوپر «مو از ماست بیرون کشیدن تئولوژیکی در زمینه خود مختاری
خلق را دور می زند،
ب
·
بحث پیرامون چند و چون واقعی خود مختاری خلق را زاید می سازد
ت
·
ما را از تلاش برای بستن آماج های حتی
الامکان مطلوب، مثلا برابری، سجایای اخلاقی شهروندی مبنی بر شرکت در انتخابات
به دم دموکراسی
بی نیاز می سازد.
پ
·
ما را از تنظیم تئوری های عام راجع به
روند واقعی دموکراتیزاسیون
بی نیاز می کند.»
·
(رالف دارندورف، «جمهوریت (لا رپوبلیکا)»، 6.
2. 2004)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر