ولادیمیرو گیاچی
برگردان یدالله سلطانپور
بخش اول
دموکراسی
بمثابه «حاکمیت خلق»
دموکراسی بمثابه ایده ای از یاد
رفته
ادامه
6
بنیامین
کنستانت (1767 ـ 1830)
نویسنده
سیاستمدار
لیبرال
دولت
تئوریسین
فرانسوی
با منشاء سوئیسی
انقلابات
بورژوائی در خیلی از کشورها تحت تأثیر افکار او بوده اند.
·
انگیزه و علت این ضد هم قلمداد کردن دموکراسی و آزادی، که در نگاه اول، حیرت انگیز بنظر می
رسد، وقتی روشن خواهد شد که ما پای منبر بنیامین کنستانت
بنشینیم و به مواعظ او راجع به «آزادی قدیم و جدید»
گوش فرا دهیم
·
(توکه ویل هم می تواند همسنگر او
تلقی شود)
7
·
کنستانت می گوید:
·
«آزادی برای ما، عبارت است از برخورداری
فراغت آمیز از لذات استقلال شخصی.»
8
·
واژه «استقلال شخصی»
در دهان بنیامین کنستانت، واژه جدیدی است برای «ثروت»
·
(کانفورا، «دموکراسی، تاریخ و ایده
ئولوژی»، 2004، ص 106، توکه ویل، «یاد داشت ها»، 1994، ص 94)
9
·
تصادفی نیست که توکه ویل
مخالف سرسخت حق انتخابات عمومی است:
·
«اگر توده ها حق انتخابات داشته باشند، این
امر منجر بدان خواهد شد، که قدرت به دست سلب میراث شده ها، یعنی بدست فقیرترین بخش
جمعیت کشور بیفتد.»
10
·
درست به همین دلیل بود که کارل مارکس و فردریش انگلس در «مانیفست حزب کمونیستی»، توده ها را به احراز حق انتخابات همگانی فرا خواندند و آن را برای تسخیر قدرت
سیاسی، مفید دانستند.
11
·
و لذا می توان گفت که بنظر مارکس، «دموکراسی» با «فرمانفرمائی سیاسی» پرولتاریا یکی است.
·
(کانفورا، «دموکراسی، تاریخ و ایده ئولوژی»،
2004، ص 106)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر