۱۳۹۴ خرداد ۲, شنبه

دموکراسی؟ سخن از کدامین دموکراسی است؟ (2)


ولادیمیرو گیاچی
 برگردان  یدالله سلطانپور

بخش اول
دموکراسی بمثابه «حاکمیت خلق»
دموکراسی 
بمثابه ایده ای از یاد رفته

·        هرجا ما در آثار متفکران جهان باستان، با مفهوم «دموکراسی» برخورد می کنیم، در انطباق مطلق با ریشه واژه ای، به معنی «قدرت خلق»، «حکومت خلق» و یا «حاکمیت خلق» بکار می رود.

1
 پولی بیوس (200 ـ 120 ق. م.)
مورخ بزرگ یونان باستان.
مؤلف اثر چهل جلدی موسوم به «تاریخ»
که در روم جزو کتب درسی بوده است.

·        در آثار پلی بیوس (مورخ یونانی) در بررسی فرم های حکومتی، میان مفهوم «دموکراسی» و مفاهیم «مونارشی» (سلطنت) ـ حاکمت یک فرد واحد ـ  و «اریستوکراسی» ـ حاکمیت گروهی اندک ـ تفاوت گذاشته می شود.

2
·        جالبتر از همه اما این است که ارسطو گامی فراتر می نهد و «حکومت تعداد بیشتر» را نه بلحاظ تعداد (کمی) صرف، بلکه بلحاظ اقتصادی تعریف می کند.

3
 ارسطو (384 ـ 332 ق. م.)
ارسطو از مهمترین و متنفذترین فلاسفه تاریخ است.
او اصول بیشماری را هم بنیاد نهاده و هم تحت تأثیر جدی قرار داده است.
از آن جمله اند :
تئوری علوم
منطق
بیولوژی
فیزیک
اتیک
تئوری شعر
تئوری دولت 
ارسطو دانش زمان خود را به شرح زیر طبقه بندی کرده است :
ارگانون (که بعد از مرگ او به آثار او اضافه می شود.)
علوم تئوریکی (نظری)
علوم پراتیکی (عملی)
علوم پوئه تیکی (شعری)
علوم تئوریکی به اجزای زیر طبقه بندی می شوند :
فلسفه اولین (متافیزیک)
علوم طبیعی
علوم ریاضی (مته متیک)
فلسفه اولین به اجزای زیر طبقه بندی می شود :
تئوری جوهر
تئوری اصول
تئولوژی

·        عبارت مربوط به این بخش در اثر ارسطو، بشرح زیر است:

الف
·        «نتیجه حاصل از تحقیقات ژرف حاکی از آن است، که در مسئله حکومت تعداد انگشت شمار در اولیگارشی و تعداد بیشتر در دموکراسی، تعداد حکومتگران جنبه فرعی قضیه است.

ب
·        واقعیت این است که در جهان، تعداد توانگران اندک و تعداد تهیدستان بیشمار است.

ت
·        بنابرین، معیاراصلی تفاوت میان دموکراسی و اولیگارشی را باید در مسئله فقر و ثروت جستجو کرد.

پ
·        از این رو، هرجا که انسان ها، در سایه ثروت خویش حکومت می کنند ـ بی اعتناء به اینکه تعداد حکومتگران اندک و یا بیشتر است ـ ما با اولیگارشی سر و کار داریم
·        و هرجا که تهیدستان زمام امور را بدست دارند، ما با دموکراسی سر و کار داریم.»
·       (سیاست،  1279b34-1280a4)

4
 توکیدس (454 ـ 399 ق. م.)
مورخ و استراتژ مهم یونان باستان

·        این درونمایه اجتماعی و طبقاتی دموکراسی سبب می شود، که توکیدیدس (مورخ یونان باستان) و توکه ویل (مورخ، نویسنده وسیاستمدار درعصر جدید) ، همواره دموکراسی را به معنی آلترناتیو (برابرنهاد) آزادی و ضد آزادی تلقی کنند.

5
 الکسیس توکه ویل (1805 ـ 1859)
روزنامه نگار، مورخ، سیاستمدار فرانسوی
مؤسس علوم اجتماعی قیاسی
آثار:
دموکراسی در امریکا (1835)
رژیم دیم و انقلاب (1856)
ذلت فقر (راجع به پاوپریسم) (2007) 
پارادوکس توکه ویل:
ضمن محو بی عدالتی های اجتماعی،
حساس تر کردن مردم به بقایای نابرابری ها

·        توکه ویل می نویسد:

الف
·        «عقل من مرا به هواداری از نهادهای دموکراتیک فرا می خواند، ولی من ـ غریزتا ـ اریستوکرات هستم.

ب
·        این بدان معنی است که من از سوئی توده ها را خوار می شمارم و تحقیر می کنم
·        و از سوی دیگر آنها را تهدیدی تلقی می کنم
·        و از آنها دچار ترس و هراس می شوم.

ت
·        من طرفدار سینه چاک آزادی و قانونیت هستم، حقوق دیگران را محترم می شمارم، ولی با دموکراسی میانه خوبی ندارم.»

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر