پروفسور
دکتر گونتر هیدن
برگردان
شین میم شین
1
دموکراسی بورژوائی
·
دموکراسی
بورژوائی که در مقایسه با فرم
های حاکمیت فئودالی ـ استبدادی به معنی پیشرفت
تاریخی تلقی می شد، با سطح توسعه نیروهای
مولده ی آن زمان و مناسبات تولیدی
منطبق با آن انطباق داشت و در خدمت توسعه بیشتر جامعه بود.
1
·
زحمتکشان برای کسب سلسله ای از حقوق و آزادی های
دموکراتیک مبارزه کرده اند، حقوق و آزادی های زیر از آن جمله اند:
الف
·
حق اتحاد سیاسی
ب
·
حق انتخاب کردن و انتخاب شدن
ت
·
آزادی تجمع و مطبوعات و غیره.
2
·
این حقوق به شکل کم و بیش روشنی در قانون اساسی دولت های بورژوائی نیز درج شده اند.
3
·
دموکراسی
بورژوائی بر مالکیت خصوصی
کاپیتالیستی بر وسایل تولید مبتنی است.
4
·
دموکراسی
بورژوائی در حوزه سیاست (که پیشاپیش بدان محدود شده است) نمی
تواند بطور کامل مؤثر واقع شود.
·
زیرا اساس و بنیان قدرت سیاسی را قدرت اقتصادی تشکیل می دهد.
5
·
از این رو، هر جا که خلق
مالک وسایل تولید نباشد، حاکمیت خلق هم نمی
تواند وجود داشته باشد.
6
·
هر دموکراسی بورژوائی، هرچه پیشرفته ترهم باشد، آخرسر
حد و مرز خود را در سودجوئی بورژوائی می یابد.
7
·
به قول لنین:
·
«ما در نظام سرمایه داری
با دولت بمعنی واقعی کلمه سر و کار داریم:
الف
·
دولت به مثابه دستگاه خاصی برای سرکوب طبقه ای بوسیله
طبقه دیگر، برای سرکوب اکثریتی بوسیله
اقلیتی.
ب
·
برای موفقیت آمیز بودن سرکوب منظم اکثریت استثمار شونده
بوسیله اقلیت استثمارگر، طبیعی است که به بزرگترین قساوت و بیرحمی و به ضد انسانی
ترین ستم و زورگوئی نیاز باشد.
·
به همین دلیل، بشریت در دوران برده
داری، فئودالیسم و سرمایه داری از دریائی از خون گذشته است»
·
(کلیات لنین، جلد 25، ص
477)
8
·
دموکراسی بورژوائی علیرغم این محدودیت، برای مبارزه طبقه کارگر و
همه زحمتکشان در دولت های سرمایه داری جهت کسب
حداکثر حقوق و آزادی های دموکراتیک اهمیت
زیادی دارد.
9
·
میدان این مبارزه، میدانی است که توده های خلق زیر رهبری
طبقه کارگر برای دفاع از منافع خود گرد می آیند و سپس نهادهای دموکراتیک را به نهادهای واقعی خلق مبدل می سازند و راه را برای گذار
به سوسیالیسم هموار می سازند.
10
·
خصلت کم و بیش غیرواقعی دموکراسی
بورژوائی با گذار سرمایه داری به مرحله امپریالیسم به وضوح تمام نمایان می
گردد.
11
·
دیکتاتوری بورژوازی انحصاری (یعنی دیکتاتوری اقلیت بسیار کوچکی بر اکثریت
عظیم مردم) اکنون دیگر بوسیله نهادهای دموکراتیک (پارلمان ها) فقط بطور کوتاهمدت
می تواند پرده پوشی شود.
12
·
توسعه سرمایه داری انحصاری
ـ دولتی با از بین بردن حقوق و آزادی های
دموکراتیک زحمتکشان از سوئی و با گرایش
روز افزون به فاشیسم از سوی دیگر همراه
است.
13
·
ایدئولوگ های امپریالیسم اندیشه دموکراسی را مورد تحریف قرار می دهند.
·
شاخص های اصلی
دموکراسی مانند حاکمیت خلق، آزادی و
برابری به سلسله ای از اصول صوری و فرمال مانند وجود چندین حزب سیاسی، حق
«اپوزیسیون»، تقسیم قوا، اصل اکثریت، امکان قضاوت دادگاه قانون اساسی، انتخابات و
غیره منوط و وابسته قلمداد می شود، تا از عریان و آشکار شدن ریشه های اقتصادی دموکراسی، از عریان و آشکار شدن پیوند ناگسستنی میان مناسبات
مالکیت خصوصی کاپیتالیستی و ماهیت
دموکراسی ممانعت به عمل آید.
14
·
مسئله اساسی هر دموکراسی مسئله قدرت سیاسی
است.
15
·
در سرمایه داری انحصاری ـ
دولتی مبارزه به خاطر دموکراسی محتوای
جدیدی کسب می کند.
16
·
بدنبال تشدید تضاد میان انحصارات و مردم و بدنبال تعمیق
روندهای تمایز در
طبقه بورژوازی و در شعور بورژوائی، مبارزه
بخاطر تحولات دموکراتیک و برای از بین بردن حاکمیت بی حد و مرز بورژوازی بزرگ با
منافع اکثریت عظیم مردم انطباق می یابد.
17
·
در دوران کنونی،
مبارزه برای مناسبات ضد امپریالیستی ـ دموکراتیک در کشورهای سرمایه داری انحصاری ـ دولتی مرحله نسبتا مستقلی در
مبارزه بخاطر سوسیالیسم است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر