(320 ـ 398)
(942 ـ 1020)
تحلیلی از
شین میم شین
»شاهنامه »
آغاز کتاب
بخش سوم
گفتار
اندر آفرینش عالم
ادامه
ببالد،
ندارد جز این نیرویی،
نپوید
چو پویندگان، هر سویی
وز
آن پس، چو جنبنده آمد پدید
همه
رستنی زیر خویش آورید
·
معنی تحت اللفظی:
·
پس از گیاهان،
جانوران پدید آمدند و گیاهان را تحت سلطه خویش قرار دادند.
·
نظر حکیم بلحاظ
علمی در تحلیل نهائی درست است:
·
جانوران نتیجه
توسعه و تکامل نباتات هستند.
·
سؤال ولی این است
که حکیم و دیگر نمایندگان این نظر چگونه به این نتیجه درست رسیده اند؟
1
وز
آن پس، چو جنبنده آمد پدید
همه
رستنی زیر خویش آورید
·
آنها احتمالا به
مدد شناخت حسی و شناخت تجربی به این نتیجه درست رسیده اند:
·
چون جانوران عمدتا
بدون نباتات و یا بدوت تغذیه از گوشت جانوران نبات خوار نمی توانند، وجود داشته
باشند.
خور
و خواب و آرام جوید همی
وز
آن زندگی کام جوید همی
·
معنی تحت اللفظی:
·
جانوران به خور و
خواب و استراحت نیاز دارند و از آن لذت می برند.
·
حکیم هنوز نمی
داند که دلیل استراحت و خواب جانوران، ضرورت هضم و جذب مواد غذایی است.
·
چون برای هضم و
جذب نباتات و یا گوشت خورده شده به استراحت و خواب نیاز مبرم است.
·
مرکز فرماندهی
جسم، توجه اصلی اش را به هدایت روندهای هضم و جذب متمرکز می سازد و فعالیت اعضای
دیگر بدن را موقتا تعطیل می کند.
·
چشم به عنوان
مثال، به سبب سنگینی پلک ها بطور اوتوماتیک (خود به خودی) بسته می شود.
نه،
گویا زبان و نه، جویا خرد
ز
خاک و ز خاشاک تن پرورد
·
معنی تحت اللفظی:
·
جانوران عاجز از
تکلم و تفکرند.
·
به همین دلیل از
خاک و خاشاک تغذیه می کند.
·
حکیم در این بیت،
میان جانور و انسان مرزبندی می کند.
·
در فلسفه فردوسی،
معیار تمیز انسان از نباتات و جانوران خرد تلقی می شود.
·
خردی که خدای جان
و خرد هم حاوی آن است.
·
می توان گفت که
در فلسفه حکیم طوس، خرد پل پیوند میان انسان و یزدان است.
·
خرد وجه مشترک
انسان و یزدان است.
نداند
بد و نیک فرجام کار
نخواهد
از او، بندگی کردگار
·
معنی تحت اللفظی:
·
چون جانوران عاجز
از تمیز فرجام بد و نیک کرد و کار خویش هستند، یزدان جان و خرد نیز آنها را موظف
به بندگی نمی کند.
·
حکیم در این بیت
با تئولوژی از چندین نظر مرزبندی می کند:
1
·
در تئولوژی همه
چیز هستی از جماد تا نبات و از جانور تا انسان بنده خدا محسوب می شوند.
·
عبدیت و عبادت خدا عام و جهانشمول است.
·
حتی جیر جیر حشرات به عنوان راز و نیاز با خدا تلقی می شود.
·
مراجعه کنید به تحلیل گلستان سعدی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
·
در همین دگم
مذهبی، جهانشمولی نظام برده داری و پایان نظام اشتراکی آغازین تبیین می یابد.
·
جهان بدین طریق تحت سیطره مطلق (هژمونی)
طبقه حاکمه برده دار (اشرافیت بنده دار) قرار می گیرد.
·
به عبارت دیگر، فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری به
تمامی بشریت تحمیل می شود.
2
·
در فلسفه فردوسی
اما پیش شرط اطاعت از یزدان خرد و قوه تمیز فرجام بد و نیک کرد و کار است.
·
در فلسفه فردوسی
خر نمی تواند خداپرست باشد.
·
به همین دلیل هم
نیست.
·
این اما به چه
معنی است؟
3
·
این بدان معنی
است که پرستش یزدان نه امری تحمیلی و کورکورانه، بلکه امری منطقی و آگاهانه است.
·
یزدان پرستی به معنی برقراری رابطه دیالک تیکی میان خاص و عام است.
·
می توان گفت که فردوسی دیالک تیک منفرد (خاص) و عام را به شکل دیالک تیک انسان
و یزدان بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن عام (یزدان) می داند.
·
یزدان هم در حقیقت انعکاس آسمانی ـ انتزاعی انسان های منفرد خردمند و جان مند
است.
·
خدای خرد و جان است.
4
·
یزدان حکیم طوس
در هر صورت باید یا خدای جامعه اشتراکی آغازین و یا خدای فئودالیسم آغازین باشد.
چو
دانا، توانا بد و دادگر
از
ایرا نکرد ایچ پنهان هنر
·
معنی تحت اللفظی:
·
چون خداوند خرد و
جان، دانا و توانا و دادگر بود، هیچ هنری را از انسان دریغ نکرد.
·
فردوسی در این
بیت، از سوئی تعریف مقوله فلسفی یزدان را تعمیق می بخشد و از سوی دیگر به انسان
لیاقت دیگری را نسبت می دهد.
·
انسان علاوه بر
خردمند، هنرمند نیز تلقی می شود.
1
·
یزدان بدین طریق،
حاوی سه صفت اصلی می گردد:
الف
·
دانائی
ب
·
توانائی
ت
·
دادگری
2
چو
دانا، توانا بد و دادگر
از
ایرا نکرد ایچ پنهان هنر
·
حکیم طوس در این
بیت مرزبندی دیگری با تئولوژی به عمل می آورد:
·
خدای تئولوژی
تلنبار دوئالیستی مطلق و محض همه اضداد هستی است:
·
مونیسم دوئالیستی
است:
·
یگانه دوگانه
است:
·
عادل و ظالم مطلق
و محض است.
·
رحمان و رحیم
مطلق و محض است.
·
مکار و شیاد و
قهار و جبار و الی آخر مطلق و محض است.
·
تناقض مطلق و محض
است.
3
·
یزدان فردوسی اما
دانائی و توانائی و دادگری مطلق و محض است.
·
ضمنا میان این سه
مشخصه اصلی و ماهوی یزدان رابطه منطقی برقرار است:
·
پیش شرط دادگری،
توانائی است و پیش شرط توانائی، دانائی است.
·
حکیم این رابطه
تجربی ـ منطقی را پیشاپیش اعلام داشته است:
توانا بود، هر که دانا بود.
·
پیش شرط توانائی،
دانائی است.
·
دلیل ناتوانی خر،
خریت او ست.
4
·
به احتمال قوی،
همین سجایای سه گانه ی اصلی (دانائی ـ توانائی ـ دادگری) تار و پود شاهنامه حکیم
طوس را تشکیل می دهند.
·
فرج الله میزانی
(جوانشیر) در پژوهشی تحت عنوان «حماسه داد» گام ارجمندی در توضیح شاهنامه برداشته
است.
·
اثر او چشم به
راه تداوم و تکمیل و تدقیق و تعمیق است.
·
مراجعه کنید
به سیری در حماسه داد در تارنمای دایرة
المعارف روشنگری
چنین
است فرجام کار جهان
نداند
کسی آشکار و نهان
·
معنی تحت اللفظی:
·
فرجام پیدایش
جهان از این قراربوده است.
·
راجع به نمود و
بود (پدیده و ماهیت، ظاهر و ذات) آن، بیش از این معلوم نیست.
پایان
ادامه دارد.
روح جوانشیر شاد که شاهنامه فردوسی را فجزیه وتحلیل کرده وبنظرم نرسید بپانش برساند تا آنجاکه که فهمیدم امید ست که موفق شده باشد زیرا حکومنت باشیستی آخوندی با توقیف بعداعدام بسیار از متفکرین جنایتکاریش را تکمیل میکرده ÷
پاسخحذفویرایشش کرده ایم و منشتر کرده ایم
پاسخحذفتحت عنوان
سیری در حماسه داد