تحلیلی از
شین میم شین
شاهنامه
فردوسی
آغاز کتاب
بخش سوم
گفتار
اندر آفرینش عالم
از
آغاز باید که دانی، درست
سر
مایهٔ گوهران از نخست
که
یزدان ز ناچیز، چیز آفرید
بدان،
تا توانایی آرد پدید
·
معنی تحت اللفظی:
·
قبل از همه باید سر
دسته عناصر بنیادی را بشناسیم و ضمنا بدانیم که یزدان از ناچیز، چیز آفریده است تا
بدین وسیله توانائی پدید آورد.
1
که
یزدان ز ناچیز، چیز آفرید
·
فردوسی در مبحث
مربوط به آفرینش مرزبندی نظری ـ جهان بینانه دیگری با تئولوژی (فقه) به عمل می
آورد:
·
واقعیت عینی (چیز،
بطور کلی) نه از عدم (نیستی)، بلکه از ناچیز آفریده می شود.
·
این اما به چه
معنی است؟
2
که
یزدان ز ناچیز، چیز آفرید
·
این اولا بدان
معنی است که در فلسفه حکیم طوس، آفرینشی به معنی معمولی کلمه، در بین نبوده
است.
3
·
این ثانیا بدان
معنی است که مفهوم «آفرینش» در فلسفه فردوسی به معنی دیگری است.
·
چون تشکیل ناچیز
از چیز، به معنی تولید است و نه خلقت.
·
چون اینجا از
چیزی در سطح توسعه نازل، چیزی در سطح توسعه عالی تر پدید آورده می شود:
·
مثلا از آهن، گاو
آهن تولید می شود.
·
از چوب، پنجره.
·
از پشم، پوشاک.
·
از خاک، خانه.
4
که
یزدان ز ناچیز، چیز آفرید
·
این ثالثا بدان
معنی است که مفهوم «یزدان» در فلسفه فردوسی
با مفهوم خدا، الله، مسیح و غیره در تئولوژی دو چیز کاملا متفاوتی
اند:
الف
·
خدای تئولوژی از
نیستی مطلق، هستی پدید می آورد.
·
یعنی محال و
غیرممکن را امکان پذیر می سازد.
·
چون از نیستی نمی
توان چیزی پدید آورد.
ب
·
این ضمنا بدان
معنی است که خدای تئولوژی، خدای خردستیزی است و به قوانین و قانونمندی های عینی
هستی اعتنا و تمکین نمی کند.
·
یعنی خدای خردمند
و خردگرائی نیست.
·
انعکاس آسمانی ـ
انتزاعی خوانین و سلاطین بنده داری و فئودالی است که با خرد بیگانه اند:
به سلامی، گردن می زنند.
به دشنامی، خلعت می بخشند.
(سعدی)
ت
·
خدای فردوسی اما
خدائی خردمند و خردگرا ست.
·
به همین دلیل،
قوانین و قانونمندی های عینی هستی را رعایت می کند و روی ماده ازلی و ابدی کار می
کند و از ناچیز، چیز می سازد.
·
خدای فردوسی ضد
دیالک تیکی خدای تئولوژی است:
·
خدای فردوسی مولد
است و نه انگل و مفتخور.
پ
·
اکنون استنتاج
قبلی را می توان با اطمینان بیشتری تکرار کرد:
·
خدای فردوسی
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی توده های مولد و زحمتکش است.
·
در حالیکه خدای تئولوژی،
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی طبقات اجتماعی انگل و مفتخور است.
·
انعکاس آسمانی ـ
انتزاعی اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی واپسین است.
5
که
یزدان ز ناچیز، چیز آفرید
بدان،
تا توانایی آرد پدید
·
فردوسی ضمنا دلیل
تشکیل ناچیز از چیز را توضیح می دهد:
·
دلیل تشکیل ناچیز
از چیز، نیل به توانائی بوده است.
·
این ولی به چه
معنی است؟
الف
·
این اولا تأییدی
بر نظر ما ست، مبنی بر اینکه یزدان فردوسی، خدای مولدی است:
·
انعکاس آسمانی ـ
انتزاعی توده های مولد و زحمتکش است:
·
یعنی در مفهوم
«یزدان» فردوسی، همه مولدین و زحمتکشان سراسر تاریخ بشری (توده های مولد و زحمتکش
جامعه کمونیستی آغازین، برده ها، بنده ها، غلامان، کلفت ها، کنیزان، رعایا، پیشه
وران و پرولتاریا) تجرید یافته اند:
·
اگر کسی از یزدان
انتزاعی (مجرد) فردوسی که فقط در کله
انسان ها به مثابه مفهوم وجود دارد، پایین آید، به توده های مولد و زحمتکش از هر نوع
می رسد.
·
چرا و به چه دلیل
این بیت باید تأییدی بر مولدیت خدا باشد؟
2
که
یزدان ز ناچیز، چیز آفرید
بدان،
تا توانایی آرد پدید
·
برای اینکه تولید
هر چیزی از ناچیزی، نه بی هدف و آماج، بلکه هدفمند و آماج مند است:
·
حتی عنکبوت تار
شکوهمند خود را به نیتی و با هدف و آماج معینی از ناچیزی پدید می آورد، چه رسد به
نساج (پارچه باف) که از پشم و الیاف پارچه می بافد.
·
اما چرا و به چه
دلیل یزدان فردوسی حتما باید خردمند و خردگرا باشد؟
3
·
برای پاسخ به این
پرسش باید به دیالک تیک غریزه و عقل اندیشید.
·
فرق، تفاوت و تضاد
پارچه باف (نساج) با عنکبوت در نقش تعیین کننده یکی از اقطاب همین دیالک تیک است:
·
عنکبوت و زنبور و
مورچه و غیره عمدتا بطور غریزی «کار» می کنند.
·
در حالیکه آدمیان
عمدتا بطور عقلی.
·
به همین دلیل،
یکی از صفات مشخصه آدمی، خردمندی است.
4
·
تولید چیز از
ناچیز هم در حقیقت در چارچوب دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت صورت می گیرد:
·
خانه قبل از ساخته
شدن با خاک و آب و سنگ و سیمان و آهک و آهن و غیره، در ذهن عمله و بنا ساخته می
شود:
·
یعنی خانه مادیت
یابی مدل فکری خانه است.
·
این مدل فکری امروزه
حتی با جزئیاتش قبل از بنای خانه ترسیم می شود.
·
یزدان فردوسی به
مثابه انعکاس آسمانی ـ انتزاعی توده های مولد و زحمتکش فقط می تواند خدای خردمند و
خردگرایی باشد.
·
خدای اندیشنده ای
باشد و نه خدای خرفت و خر و خردستیزی.
·
پیش شرط تولید هر
چیز از هر ناچیز، خردمندی و خردگرائی مولد است.
·
بی دلیل نیست که
حکیم طوس، یزدان را خدای جان و خرد نام می دهد.
5
که
یزدان ز ناچیز، چیز آفرید
بدان،
تا توانایی آرد پدید
·
هدف و آماج یزدان
فردوسی به مثابه انعکاس آسمانی ـ انتزاعی توده های مولد و زحمتکش، ارتقای سطح
توانائی بشریت است.
·
این اما به چه
معنی است؟
·
چرا و برای چه باید
توانائی بشری ارتقا یابد؟
6
که
یزدان ز ناچیز، چیز آفرید
بدان،
تا توانایی آرد پدید
·
دلیل تمایل به
ارتقای توانائی بشری، در داربست دیالک تیکی است که بشریت از همان آغاز پیدایش خویش
در آن بسر می برد:
·
دیالک تیک طبیعت
اول و طبیعت دوم (انسان، جامعه)
7
که
یزدان ز ناچیز، چیز آفرید
بدان،
تا توانایی آرد پدید
·
طبیعت اول چیزی
را داوطلبانه و بدون ستد درخور در اختیار بشریت قرار نمی دهد.
·
حتی ساده ترین
فرم تهیه و تولید مواد لازم به کار نیاز دارد.
·
حتی برای چیدن
میوه باید نیش حشرات و عذاب سرما و گرما و بالا رفتن از نردبام و افتادن از آن و
زخم خار و نیش مار و غیره را به جان خرید.
·
بشریت برای ادامه
حیات و تسهیل شرایط زیست، چاره ای جز در افتادن مدام با طبیعت اول ندارد و توانائی
او در این ترازو وزن می شود:
·
در ترازوی دیالک
تیکی طبیعت و جامعه.
·
بشریت برای غلبه
بر طبیعت، باید از ناچیز، چیز «بیافریند.»
·
یعنی طبیعترا
دگرگون سازد.
·
حالا محتوای واژه
آفرینش در فلسفه فردوسی آشکار می گردد:
8
·
آفرینش یعنی نفوذ
روح در ماده.
·
آفرینش یعنی
مادیت یابی روح.
·
آفرینش یعنی جامه
عمل پوشیدن اندیشه.
·
آفرینش یعنی تولید.
·
آفرینش فردوسی را
هرگز نباید با خلقت تئولوژی یکی انگاشت.
·
ایندو دو چیز
کاملا متفاوت و متضادی اند.
الف
·
خلقت در قاموس
تئولوژی، پدیده و روندی ضدعقلی و خردستیز (ایراسیونالیستی) است.
ب
·
آفرینش در فلسفه فردوسی
اما پدیده و روندی عقلی (راسیونالیستی) ست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر