تندیس نگهبان
تحلیلی از
شین میم شین
شاهنامه
بخش دوم
ستایش خرد
ادامه
نخست آفرینش، خرد را شناس
نگهبان جان است، آن و سه پاس
·
معنی تحت اللفظی:
·
خرد اولین مخلوق
خدای جان و خرد است.
·
خرد، نگهبان جان
است.
·
علاوه بر خرد،
جان سه نگهبان دیگر هم دارد.
1
·
حکیم در این بیت،
جایگاه و فونکسیون خرد را در خلقت تعیین می کند:
·
خدای جان و خرد
در فلسفه فردوسی، اولین مخلوقی که می آفریند، خرد است.
2
·
فردوسی بدین طریق،
اصلی ترین دگم (جزم) تئولوژی (فقه) را نفی و انکار می کند:
الف
·
در تئولوژی اولین
مخلوق تندیس آدم و بعد تندیس حوا ست.
·
این کار را
جبرئیل به فرمان خدا انجام می دهد.
·
بعد خدا شخصا
وارد صحنه می شود و در دهان هر دو فوت می کند.
·
در اثر این نفس
الهی، تندیس حوا و آدم روحمند و یا جاندار می شوند.
·
این بدان معنی
است که نخست کالبد به مثابه فرم و قالب و ظرف تشکیل می شود و بعد روح به مثابه
محتوا، درونمایه و مظروف در آن دمیده می شود.
ب
·
در فلسفه حکیم
طوس، اولین مخلوق نه تندیس آدمی، بلکه خرد است.
·
خرد را خدای جان
و خرد می آفریند.
3
·
این اما به چه
معنی است؟
·
آیا خرد قبل از انسان
خلق می شود؟
·
آیا انسان پس از
خلق خرد خلق می شود؟
·
آیا انسان واره (حیوان)
با از آن خود کردن خرد، به انسان استحاله می یابد؟
4
·
فونکسیون و نقش
خرد عبارت است از حراست از جان.
·
بنابرین حکیم طوس
دیالک تیک خرد و جان را به شکل دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت بسط و تعمیم می دهد:
·
خرد به مثابه سوبژکت
به حراست و نگهبانی از جان به مثابه اوبژکت می پردازد.
·
این اما به چه
معنی است؟
5
·
این بدان معنی
است که آدمیت و حیات آدمی وابسته به وجود خرد است.
·
غیاب خرد، همان،
پایان آدمیت آدم، همان و یا حتی بمراتب بدتر، پایان حیات آدمی، همان.
·
چون بدون نگهبان،
جان در معرض خطر قرار می گیرد و نابود می شود.
6
·
حکیم طوس بدین
طریق، خدای تئولوژی را با خرد جایگزین می سازد:
·
خدا نگهدار (خدا
حافظ) را با خرد نگهدار (خرد حافظ) جایگزین می سازد.
7
نخست آفرینش، خرد را شناس
نگهبان جان است، آن و سه پاس
سه پاس تو چشم است و گوش و زبان
کز این سه رسد، نیک و بد بی گمان
·
معنی تحت اللفظی:
·
سه پاسبان دیگر
جان، چشم و گوش و زبان هستند.
·
منشاء خیر و شر
هم بی تردید، همین چشم و گوش و زبان اند.
·
بدین طریق، به مدد چهار نگهبان از جان آدمی حراست به عمل می
آید:
·
خرد و چشم و گوش
و زبان.
8
سه پاس تو چشم است و گوش و زبان
کز این سه رسد، نیک و بد بی گمان
·
فردوسی ضمنا دیالک
تیک سوبژکت ـ اوبژکت را به شکل دیالک تیک سه پاس و خیر و شر بسط و تعمیم می دهد:
·
بزعم حکیم، نیک و بد بی تردید، از چشم و گوش و زبان نشئت
می گیرند.
·
این اما به چه معنی است؟
الف
·
این به معنی قرئت
فاتحه بلند بالائی بر دوئالیسم خیر و شر، هابیل و قابیل تئولوژی است.
ب
·
این به معنی نفی
و انکار بی تردید (بی گمان) یکی دیگر از جزم (دگم) های تئولوژی است:
·
دگم مربوط به
بنیادی ـ الهی ـ جبلی ـ مادر زادی و عملا ازلی و ابدی بودن خیر و شر.
ت
·
این ضمنا به معنی
منشاء اجتماعی و مادی قائل شدن به خیر و شر است.
پ
·
این عملا و عینا
به معنی نفی و انکار ازلیت و ابدیت خیر و شر است.
·
بی دلیل نبوده که
فقها حکیم را تکفیر کرده اند و جنازه اش را به گورستان مسلمانان راه نداده اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر