۱۳۹۴ فروردین ۳۰, یکشنبه

حلول


 محمد زهری
حلول 
یعنی نفوذ روحی از اندامی به  اندامی دیگر
از سیستمی به سیستمی دیگر
«مشت در جیب»

تو شدی قطره ی بارون،
رفتی
توی کاسه ی گل زرد



سهره اومد تو رو نوشید و
پرید

بعد از اون، هرجا خوند
من صدای تو رو می شنیدم از اون،
که می گفتی با باد:
«من شدم قطره ی بارون،
رفتم
توی کاسه ی گل زرد
سهره اومد منو نو شید و
پرید.»

 پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر