تنکابنی، خسرو گلسرخی، درویشیان
تحلیلی از
ربابه نون
سیاوش کسرائی
باری چنان شد که مردمان
پی سواد و سود خویش گرفتند
آری، چنان شد که حتی برادران
تحلیلی از
ربابه نون
سیاوش کسرائی
باری چنان شد که مردمان
پی سواد و سود خویش گرفتند
آری، چنان شد که حتی برادران
معنی تحت اللفظی:
کار به جائی رسیده که نه تنها مردمان عادی، بلکه حتی برادران ما (توده ای های سابق) به دنبال دانش و لذت می روند.
سیاوش بی کمترین تردید به دیالک تیک سواد و سر افرازی وقوف عمیق دارد که بسط و تعمیم دیالک تیک شعور و شخصیت است.
وقوف صرف به دیالک تیک اما به تنهائی کافی نیست.
دیالک تیک را باید ضمنا زیست.
دیالک تیک را باید مادام العمر، دم به دم جامه عمل پوشاند.
دلیل تقبیح سواد و سود توسط سیاوش عدم توجه جدی به دیالک تیک زندگی است:
می توان و باید به دنبال سواد و سود بود و ضمنا و درست به همین دلیل به دنبال تحول بنیادی خود و جامعه و جهان بود.
کار به جائی رسیده که نه تنها مردمان عادی، بلکه حتی برادران ما (توده ای های سابق) به دنبال دانش و لذت می روند.
سیاوش بی کمترین تردید به دیالک تیک سواد و سر افرازی وقوف عمیق دارد که بسط و تعمیم دیالک تیک شعور و شخصیت است.
وقوف صرف به دیالک تیک اما به تنهائی کافی نیست.
دیالک تیک را باید ضمنا زیست.
دیالک تیک را باید مادام العمر، دم به دم جامه عمل پوشاند.
دلیل تقبیح سواد و سود توسط سیاوش عدم توجه جدی به دیالک تیک زندگی است:
می توان و باید به دنبال سواد و سود بود و ضمنا و درست به همین دلیل به دنبال تحول بنیادی خود و جامعه و جهان بود.
۱
آموزش علم و فن و توسعه و تعالی شعور و جستجوی سود ـ چه سود شخصی و چه سود کلکتیو ـ هم پیش شرط پیکار طبقاتی است و هم موتور و انگیزه و آماج پیکار طبقاتی است.
کسی که به دبنال سواد و سود نباشد و همه چیز برایش یکسان باشد، رفته رفته لومپنیزه می شود.
بلحاظ شعور و شخصیت تخریب می شود.
آسوسیال می گردد.
۲
حزب توده هرگز نمی تواند محل تجمع مشتی لات و لومپن باشد.
لات و لومپن اصلا ظرفیت شناخت خود و جامعه و جهان را ندارد، چه رسد به تحول بنیادی و ریشه ای خود و جامعه و جهان.
توده ای باید در همبود و جامعه سمت و شغل و حرفه و هنر خاص خود را داشته باشد و پیش شرط کسب سمت و شغل و هنر و حرفه، سواد است..
کسی زمام امور را به دست فرد بی سوادی نمی سپارد و اگر بسپارد، دیر یا زود، شاهد فاجعه می شود.
۳
بی اعتنائی به سود و سواد اما یکی از معایب مهم حزب توده (و همه احزاب و سازمان های سیاسی چپ و چپ نمای وطن) بوده است.
بی دلیل نیست که سازمان فدائیان خلق را سازمان فدائیان خر می نامند.
ظاهرا یکی از سیاهکلی های اسیر و بازداشت شده از صفر قهرمانی پرسیده بود که آیا او جزو مجاهدین شیخ محمد خیابانی بوده است؟
حریف از تاریخ معاصر کشور حتی خبر نداشته است، وقوف به تئوری مارکس و انگلس و لنین، پیشکش.
اگرچه او روشنفکر بوده است.
دانشجوی دانشکده فنی تهران بوده است.
بی دلیل نیست که سازمان فدائیان خلق را سازمان فدائیان خر می نامند.
ظاهرا یکی از سیاهکلی های اسیر و بازداشت شده از صفر قهرمانی پرسیده بود که آیا او جزو مجاهدین شیخ محمد خیابانی بوده است؟
حریف از تاریخ معاصر کشور حتی خبر نداشته است، وقوف به تئوری مارکس و انگلس و لنین، پیشکش.
اگرچه او روشنفکر بوده است.
دانشجوی دانشکده فنی تهران بوده است.
۴
دلیل ورشکستگی و شکست حزب کمونیست شوروی و سیستم سوسیالیستی نیز احتمالا در همین بی اعتنائی به دیالک تیک شعور و شخصیت بوده است.
بنا بر تشخیص و گزارش مؤلف امریکائی کتابی راجع به شکست سوسیالیسم، که محمد علی عموئی بطرز ستایش انگیزی ترجمه کرده و در سایت «راه توده» منتشر شده، هنر سران حزب کمونیست اتحاد شوروی، نشخوار مکانیکی جملاتی از لنین و آن و این بوده است.
چنین هنری را هزاران سال قبل از بنی آدم طوطیان جنگل های هند حتی داشته اند.
نشخوار مشتی جملات شبه جفنگ کمترین ربطی به تفکر ندارد.
۵
نتیجه همین بی اعتنائی حزب توده به سواد همان می شود که «حزب» پانچو ویلا در مکزیک تجربه کرده است.
قبضه قدرت سیاسی و دادن دو دستی آن به با سوادان طبقه حاکمه سرنگون شده.
حریفی اخیرا دایرة المعارفی ها را به دگنگ دشنام بسته بود که چرا مفاهیم فلسفی را ترجمه و منتشر می کنند و اسمش را آموزش مارکسیسم ـ لنیینسم به زبان ساده می گذارند.
بزعم حریف آتشمزاج، کمونیست کسی است که بگوید، «خدا نیست» و به راه بیفتد.
بقیه کارها خود به خودی رو به راه می شوند.
۶
بی اعتنائی به شعور (سواد) در هر صورت به عدم تشکیل شخصیت در اعضای حزب منجر می شود.
در نتیجه، حزب رفته رفته لومپنیزه می شود و به بیغوله آنارشیسم استحاله می یابد.
بی دلیل نیست که هنر توده ای ها عرقکشی و عرق خوری بوده است.
عرق خوری در جامعه ای از سرتاپا مذهبی.
طبیعی است که در این صورت، از آن خود کردن شعور طبقاتی و اشاعه سنجیده، اندیشیده و پیگیر آن در جامعه در حاشیه بماند.
عرق خوری در جامعه ای از سرتاپا مذهبی.
طبیعی است که در این صورت، از آن خود کردن شعور طبقاتی و اشاعه سنجیده، اندیشیده و پیگیر آن در جامعه در حاشیه بماند.
۷
در غیاب سواد بوده، که سبیل به معیار شخصیت بدل شده بود.
با سبیل اما نمی توان دست به روشنگری علمی و انقلابی زد.
به همین دلیل بوده، که خسرو گلسرخی در دادگاه به صحرای کربلا می زند.
یعنی بی آنکه خود متوجه باشد، آب به آسیاب فئودالیسم و روحانیت می ریزد.
۸
بی اعتنائی به سواد به ضعف تئوریکی حزب منجر می شود و ضعف تئوریکی به اشتباهات شرم انگیز و شکست فجیع حزب.
رزم طبقاتی قبل از اینکه در خانه و کارخانه و کوچه و خیابان صورت گیرد، در میادین ایده ئولوژیکی صورت می گیرد.
در نقد و رد ایده ئولوژی طبقه حاکمه و استدلال و اثبات ایده ئولوژی طبقه کارگر صورت می گیرد.
در روند همین رزم ایده ئولوژیکی، تمیز عمیق و دقیق دوست توده از دشمن توده امکان پذیر می گردد.
شاید یکی از مهمترین دلایل پرهیز از روشنگری علمی و انقلابی توده ای ها همین بی سوادی باشد.
اگرچه توده ای ها بلحاظ سواد ده سر و گردن برتر و بهتر از اعضای بقیه جریانات راست و چپ بوده اند.
شاید یکی از مهمترین دلایل پرهیز از روشنگری علمی و انقلابی توده ای ها همین بی سوادی باشد.
اگرچه توده ای ها بلحاظ سواد ده سر و گردن برتر و بهتر از اعضای بقیه جریانات راست و چپ بوده اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر