۱۳۹۴ فروردین ۲۳, یکشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۷۷)


ویرایش و جمعبندی از
مسعود بهبودی

۱
لبخند انوشه، لبخندی سرشار از تأسف و آه و اندوه است.

۲
لبخند انوشه، تلخ تر از رهزترین زهرها ست.

۳
لبخند انوشه، لبخند به معنی حقیقی کلمه نیست.

۴
چون بنی آدم، اصولا نمی تواند جوان باشد و انبوهی از کارهای ناکرده به عنوان تکلیف خودخواسته داشته باشد و به هنگام مرگ زود رس تحمیلی لبخند زند.

۵
انوشه می خواهد به نسل بعدی امید دهد تا سلاح بر زمین ننهند و تسلیم ارتجاع نشوند.

۶
لبخند انوشه به پرچم افرازی سربازی 
به هنگام برون آئی جان از تن در میدان نبرد شبیه است.

۷
با این واکنش در اثر تولستوی معروف به «جنگ و صلح» هم برخورد می کنیم که ناپلئون را به تحسین برمی انگیزد.

۸
آره.
حق با میمدال است.
فاجعه هم درست از همین قراربوده  است و خواهد بود.

۹
ایراد اساسی بینش حاکم بر احزاب استالینیستی  هم همین است.

۱۰
بینشی پارادوکس واره است:

۱۱
سوبژکت در هیئت شخصیت از سوئی هیچ شمرده می شود و فدا می شود و اگر دشمن هم نابودش نسازد، خود حزب کذائی حسابش را به هر بهانه ای می رسد.

۱۲
تحقیر سوبژکت (شخصیت) با باور به دترمینیسم مکانیکی.
در قاموس از احزاب، تعویض فرماسیون های اجتماعی و اقتصادی شبیه تعویض شب و روز و یا فصول سال است.
خودپو ست.

۱۳
هیچ شمردن شخصیت ها به بهانه باور به اوتوماتیسم (خودپوئی) روندهای اجتماعی توجیه می شود.

۱۴
یکسان جا زدن تعویض فرماسیون های اجتماعی با تعویص فصول.
یکسان جا زدن روندهای اجتماعی با روندهای طبیعی.
ناتورالیزه کرده روندهای اجتماعی.

۱۵
این تحقیر شخصیت اما از سوی دیگر با تجلیل سوبژکتیو و زورکی، غیرمنطقی و مصلحتی رهبر همراه می شود که در رأس باندی به رهبریت می رسد.
تجلیل از کیش شخصیت

۱۶
بهترین همرزمان لنین حتی همسرش یا اخراج و خانه نشین و یا زندانی و اعدام و تبعید و ترور می شوند و استالین های بی سواد آموزگار پرولتاریای کشور و یا حتی جهان قلمداد می شوند. 

۱۷
بدین طریق، راه عملا برای یلسین ها و گوربه چوف ها و شیوادناتزه ها و اراذل و اوباش دیگر باز می شود.

۱۸
آنچه عملا پایمال می شود دیالک تیک شخصیت و تاریخ است.
دیالک تیک قهرمان و توده است.
احزاب استالینیستی ماهیتا دیالک تیک ستیز و خردستیزند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر