۱۳۹۴ اردیبهشت ۲, چهارشنبه

دایرة المعارف بورژوائی واپ‍سین (۲۷۶)


پروفسور دکتر هانس یورگ  سندکولر
 فصل هفتم
ماتریالیسم 
برگردان شین میم شین

بخش ششم
ماتریالیسم و علوم طبیعی در قرن ۱۹  
ادامه  
۴۵
·      هم دستاوردهای ماتریالیسم کلاسیک بورژوایی و هم دستاوردهای دیالک تیک ایدئالیستی بورژوایی در اواسط قرن ۱۹ به باد فراموشی سپرده می شوند.
·      به عبارت دقیق تر، موضع علمی ـ پوزیتیو (مثبت) که در ارگان سن سیمونیستی آگوست کومته ( در سال ۱۸۲۵) وسیعا تبلیغ می شود، به همان میزان که پیشبرد کسب می کند،  به همان میزان هم دستاوردهای ماتریالیسم کلاسیک بورژوایی و دستاوردهای دیالک تیک ایدئالیستی بورژوایی در اواسط قرن ۱۹ به باد فراموشی سپرده می شوند.

۴۶

·      آگوست کومته می نویسد:
·      «اینکه ما فیزیک اجتماعی را علمی تلقی می کنیم، که بررسی پدیده های اجتماعی را به موضوع خاص خود مبدل می سازد، بدان معنی است که فیزیک اجتماعی پدیده های اجتماعی را به همان سان تحت قوانین لایتغیر طبیعی در نظر می گیرد که پدیده های ستاره شناسی، فیزیکی، شیمیایی و فیزیولوژیکی در نظر گرفته می شوند.
·      ضمنا آماج بررسی خاص فیزیک اجتماعی کشف این قوانین است.» 

۴۷
·      درست بسان علوم طبیعی، در تئوری اجتماعی نیز (قبل از همه در انگلستان توسط جان استوارت میل)، سلسله ای از استانداردها تشکیل می یابد که در آنها مطالبات مربوط به تدقیق، طبقه بندی متدئولوژیکی و ایدئال های نظام تئوریکی و ایده ئولوژیکی دخیل بوده اند.

۴۸
·      اثر کومته تحت عنوان «دوره فلسفه پوزیتیو»، اثر دیگر او تحت عنوان «اولین جریانات فلسفه پوزیتیو: تذکرات و فلسفه ریاضی عمومی» (۱۸۳۰) را آگاهانه از نقطه نظر طبقه بندی (کلاسیفیکاسیون) عمده می کند و «علوم ریاضی را در سلسله مراتب علوم، در رأس فلسفه پوزیتیو» قرار می دهد. 

۴۹
·      مفهوم پوزیتیو (مثبت)، نخست در رابطه با نظام طبیعی مطرح می شود.
·      اما طولی نمی کشد که مستقیما به نظام اجتماعی بسط داده می شود که به شرط غیرقابل تغییر بودنش، قابل توضیح دانسته می شود:
·      نه قوانین توسعه و تکامل و تغییر سیستم های اجتماعی، بلکه فقط قوانین ثابت مورد بررسی قرار می گیرند.

۵۰
·      فلسفه پوزیتیو به مثابه فیزیک اجتماعی ـ بر خلاف پوزیتیویسم بعدی ـ زحمت اثبات معرفتی ـ نظری را به خود نمی دهد:
·      اثر کومته تحت عنوان «بحث راجع به هر پوزیتیویسم» (۱۸۴۴) می تواند خود را به ارزیابی سیستماتیک هر آنچه که هست، محدود سازد و از کشف منشاء آغازین و تعین واپسین چیزها، صرفنظر کند.
·      برای اینکه هر شناختی را «نسبی» و موکول به «سازمان ما و موقعیت ما» می داند. 

۵۱
·      در مطابقت با آن، دعوی اعتبار «هدف نهایی قوانین پوزیتیو»، یعنی پیش بینی عقلی محدود می شود:
·      راسیونالیته (عقلایی بودن) قوانین پوزیتیو، «اصل تغییرناپذیری قوانین طبیعی» را بر قوانین اجتماعی نیز بسط می دهد:
·      شناخت علمی ئی پوزیتیو (مثبت) محسوب می شود که شامل حال هر آنچه که هست، باشد، ساختار نظام هر آنچه را که هست، کشف کند و به مثابه «پایه عقلی برای توسعه بشریت در جهان خارج» بکار آید.

۵۲
·      انقلاب صنعتی، افق «رابطه بنیادی میان علم و فن» محسوب می شود که باید «سیاسی و اخلاقی باشد» و در خدمت بهبود مستمر «طبیعت فردی و کلکتیو» بشریت باشد.
·      البته «در چارچوب حد و مرزهایی که در دیگر موارد، مجموعه قوانین واقعی تعیین شان می کنند.»

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر