فروغ فرخزاد
(۸ دی، ۱۳۱۳ ـ ۲۴
بهمن، ۱۳۴۵)
مهمان
·
امشب آن
حسرت دیرینه من
·
در بر
دوست به سر می آید
·
در فرو بند
و بگو:
·
«خانه تهی
است»
·
ز این سپس
هر که به در می آید
·
شانه کو
تا که سر و زلفم را
·
در هم و
وحشی و زیبا سازم
·
باید از
تازگی و نرمی و لطف
·
گونه را
چون گل رؤیا سازم
·
سرمه کو
تا که چو بر دیده کشم
·
راز و
نازی به نگاهم بخشد
·
باید این
شوق که در دل دارم
·
جلوه بر
چشم سیاهم بخشد
·
چه بپوشم
که چو از راه آید
·
عطشش مفرط
و افزون گردد
·
چه بگویم
که ز سحر سخنم
·
دل به من
بازد و افسون گردد
·
آه، ای
دخترک خدمتکار
·
گل بزن بر
سر و بر سینه من
·
تا که
حیران شود از جلوه ی گل
·
امشب آن
عاشق دیرینه ی من
·
چو ز در
آمد و بنشست خموش
·
زخمه بر
جان و دل و چنگ زنم
·
با لب
تشنه دو صد بوسه ی شوق
·
بر لب
باده ی گلرنگ زنم
·
ماه اگر
خواست که از پنجره ها
·
بیندم در
بر او مست و پریش
·
آنچنان
جلوه کنم، کاو ز حسد
·
پرده ی ابر
کشد بر رخ خویش
·
تا چو رؤیا
شود این صحنه ی عشق
·
کندر و
عود در آتش ریزم
·
ز آن سپس
همچو یکی کولی مست
·
نرم و
پیچنده ز جا برخیزم
·
همه شب ـ شعله
صفت ـ رقص کنم
·
تا ز پا
افتم و مدهوش شوم
·
چو مرا
تنگ در آغوش کشد
·
مست آن
گرمی آغوش شوم
·
آه، گویی
ز پس پنجره ها
·
بانگ
آهسته ی پا می آید
·
ای خدا،
او ست که آرام و خموش
·
به سوی
خانه ی ما می آید
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر