جمعبندی از
مسعود بهبودی
۱
فرق برده و یا حتی رعیت با پرولتر ضمنا در میزان آگاهی و خودآگاهی آنها ست:
برده چه بسا به چیز وارگی خود و رعیت به وابستگی خود ایمان دارد.
برده چه بسا به چیز وارگی خود و رعیت به وابستگی خود ایمان دارد.
۲
این بدان معنی است که برده و رعیت هنوز از ایده ئولوژی خاص خود خبر ندارند و جای خالی آن را با ایده ئولوژی طبقه حاکمه پر کرده اند.
۳
در این صورت امکان آن هست که به آلت دست طبقه حاکمه بدل شوند و در راه منافع آن از روی جسد خود و امثال خود بگذرند.
حتی چه بسا بر ضد خواهران و برادران خود شمشیر کشند.
۴
فوندامنتالیسم اما پدیده بغرنجی است و نباید آن را ساده کرد.
۵
فوندامنتالیسم از سوئی رجعت به فوندامنت ها و یا بنیادهای بر باد رفته را تبلیغ می کند.
مثلا رجعت به صدر اسلام را و یا صدر کوروش را.
چرا؟
۶
اولا برای اینکه بتواند در لفافه اسلام مثلا حاکمیت اشرافیت فئودال ـ روحانی را برقرار سازد.
و یا در لفافه سلطنت، حاکمیت بورژوازی وابسته به امپریالیسم را.
۷
ثانیا به این امید که بهتر بتواند عوامفریبی کند.
چون فوندامنتالیسم آینده ندارد.
یعنی فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی مترقی تری را نمایندگی نمی کند.
به همین دلیل، جای خالی بدیل آتی را با بدیل واهی متعلق به ۱۰۰۰ سال و یا ۲۵۰۰ سال قبل پر می کند.
به همین دلیل امپراطوری عثمانی (به عنوان امپراطوری اسلامی)، می نی ژوپ و فردین و فروزان ایران قدیم و دستاوردهای زمان کوروش و غیره برجسته و تبلیغ می شوند.
۸
فوندامنتالیسم اسلامی اما از سوی دیگر، منادی مقاومت و مبارزه است.
یعنی چپنما ست.
فوندامنتالیسم خود را ضد قوای اشغالگر و ضد امپریالیسم امریکا و غیره جا می زند.
به همین دلیل بخش اعظم قبایل عرب و از جمله طرفداران صدام حسین در عراق و غیره بدان پیوسته اند.
۹
فوندامنتالیسم ضمنا ماهیت امپریالیسم را تحریف می کند و مبارزات رهائی بخش خلق را از محتوای طبقاتی و اجتماعی اش تهی می سازد.
ترفند فوندامنتالیسم تحریف جنگ طبقاتی به جنگ مذهبی و یا به جنگ کفر و دین است.
۱۰
فوندامنتالیسم با این ترفند در آن واحد چندین نشان ایده ئولوژیکی متفاوت می زند:
الف
شعور توده های خلق را تخریب می کند.
چون محتوای واقعی مبارزه بر ضد امپریالیسم، کسب حق تعیین سرنوشت و استقلال ملی است.
یعنی مبارزه رهائی بخش ملی است.
این مبارزه باید مجموعه ملت مثلا عراق را بی اعتنا به مذهب و زبان و غیره بسیج کند.
این مبارزه ربطی به کفر و دین و یا مسیحیت و یهودیت و اسلام ندارد.
ب
فوندامنتالیسم بدین طریق تفرقه می اندازد و از تشکیل جبهه متحد خلق بر ضد امپریالیسم ممانعت به عمل می آورد.
نمونه بارزش را در جمهوری اجامر دیده ایم.
بدون کمترین دلیل هر مخالف بالقوه ای را نابود ساخت و جامعه را شقه شقه کرد و دستخوش بحران ساخت.
ت
فوندامنتالیسم اما با تحریف محتوای مبارزه اقشار عقب مانده جامعه را بسیج می کند.
چون اقشار اجتماعی عقب مانده را با اشاره به سنن مبارزاتی زمان پیامبر اسلام و یا خلفا بهتر می توان بسیج کرد و به مبارزه بی دورنما و بیهوده و چه بسا مضر سوق داد.
این به معنی اتلاف انرژی انقلابی توده ها ست و به نفع طبقه حاکمه (امپریالیسم و ارتجاع) است.
ادامه دارد.
فوندامنتالیسم برای جوامع بشری ومبارزات رهایی بخش وطبقاتی مضرتروخرابکارترستوکارش تقویت امپریالیسم ست
پاسخحذفآره. فوندامنتالیسم همشیره فاشیسم است. فاشیسم هم چپنما ست. اشعار عادولف شاملو را ببینید. این توهم در ذهن خواننده خر پدید می آید که او کمونیست تر از بقیه است
پاسخحذف