سرچشمه:
صفحه فیس بوک
نصرالله آقاجاری
ویرایش و تحلیل از یدالله سلطان پور
۱
تا يکی از فضلاء که نزد ايشان به فضل و حکمت و کياست و معرفت مشهور است و آن عمر خيّام است، از غايت حيرت در تيه ضلالت.
معنی تحت اللفظی:
یکی از فضلا که بلحاظ کمال و فلسفه و فراست معروف است، عمر خیام است، که از فرط حیرت، بغایت گمراه گشته است.
شیخ برای اثبات ادعای خود مبنی بر حیرت مندی خیام،
بلافاصله رباعی زیر را از او نقل می کند:
در دايره ای کامدن و رفتن ما ست
آن را نه بدايت، نه نهايت پيدا ست
کس می نزند دمی در اين معنی راست
کاين آمدن از کجا و رفتن به کجاست»
معنی تحت اللفظی:
زاد و میر ما سیر دایره وار دارد:
به همین دلیل نه آغازی دارد و نه انجامی.
اما کسی نیست که به این سؤال جواب دهد که محل آمد و رفت ما کجا ست.
۲
در دايره ای کامدن و رفتن ما ست
آن را نه بدايت، نه نهايت پيدا ست
کس می نزند دمی در اين معنی راست
کاين آمدن از کجا و رفتن به کجاست»
معنی تحت اللفظی:
زاد و میر ما سیر دایره وار دارد:
به همین دلیل نه آغازی دارد و نه انجامی.
اما کسی نیست که به این سؤال جواب دهد که محل آمد و رفت ما کجا ست.
۲
آرنولد توینبی (1889 ـ 1975)
فرهنگمورخ، تاریخفیلسوف، سیاستمدار انگلیسی
از مبلغان تئوری حرکت دایره وار
در دايره ای کامدن و رفتن ما ست
شیخ و احتمالا خود احسان طبری این رباعی خیام را دال بر تردیدگرایی (اسکپتیسیسم) و یا بمراتب بدتر، ندانمگرائی (اگنوستیسیسم) او می دانند.
ولی از این خبرها نیست.
خیام بی کمترین تزلزل و تردید اعلام می دارد که حرکت دایره وار است.
تکرار مکرر است.
این تئوری اجتماعی مطلقا باطلی است و به تئوری حرکت دایره وار معروف است که یکی از مکاتب فلسفی امپریالیسم است و توسط توینبی نمایندگی می شود.
ولی ربطی به حیرت و ضلالت و تردیدگرایی و یا ندانمگرایی ندارد.
شیخ و احتمالا خود احسان طبری این رباعی خیام را دال بر تردیدگرایی (اسکپتیسیسم) و یا بمراتب بدتر، ندانمگرائی (اگنوستیسیسم) او می دانند.
ولی از این خبرها نیست.
خیام بی کمترین تزلزل و تردید اعلام می دارد که حرکت دایره وار است.
تکرار مکرر است.
این تئوری اجتماعی مطلقا باطلی است و به تئوری حرکت دایره وار معروف است که یکی از مکاتب فلسفی امپریالیسم است و توسط توینبی نمایندگی می شود.
ولی ربطی به حیرت و ضلالت و تردیدگرایی و یا ندانمگرایی ندارد.
خیام اعلام می دارد که هنوز کسی به این پرسش پاسخ نداده است.
این که به معنی غیرقابل پاسخ بودن این پرسش که نیست.
خیام بهتر از هر کس دیگر می داند که
روزی به این پرسش هم پاسخ داده خواهد شد.
چون او دانشمند علوم طبیعی است و کسب و کارش کشف پاسخ به پرسش ها ست.
۳
در دايره ای کامدن و رفتن ما ست
فروغ فرخزاد هم در تحلیل نهایی همین تئوری را نمایندگی می کند:
او از حرکت فواره وار دم می زند و منظورش پرواز فضایی و برگشت مجدد به زمین است.
حرکات دایره وار و فواره وار فرم هایی از ساده ترین فرم حرکت
چون او دانشمند علوم طبیعی است و کسب و کارش کشف پاسخ به پرسش ها ست.
۳
در دايره ای کامدن و رفتن ما ست
فروغ فرخزاد هم در تحلیل نهایی همین تئوری را نمایندگی می کند:
او از حرکت فواره وار دم می زند و منظورش پرواز فضایی و برگشت مجدد به زمین است.
حرکات دایره وار و فواره وار فرم هایی از ساده ترین فرم حرکت
یعنی حرکت مکانیکی اند،
ولی حرکت را نمی توان فقط در این فرم ساده خلاصه کرد.
علما و فلاسفه ماتریالیست قرن ۱۸ فرانسه این کار را می کردند.
چون تنها علمی که آن زمان رواج داشت، علم مکانیک بود.
۴
در دايره ای کامدن و رفتن ما ست
سیکل تثلیثی زایش ـ رشد ـ مرگ (پیدایش ـ توسعه ـ زوال)
علما و فلاسفه ماتریالیست قرن ۱۸ فرانسه این کار را می کردند.
چون تنها علمی که آن زمان رواج داشت، علم مکانیک بود.
۴
در دايره ای کامدن و رفتن ما ست
سیکل تثلیثی زایش ـ رشد ـ مرگ (پیدایش ـ توسعه ـ زوال)
بر خلاف تصور عمر خیام،
اصلا دایره ای نیست.
هم خود هر کدام از این سیکل ها، توسعه یابنده و بالنده است
هم خود هر کدام از این سیکل ها، توسعه یابنده و بالنده است
و هم هر کدام از سیکل های متوالی.
نطفه ناقابل به جوجه توسعه و تکامل می یابد.
وقتی هم که جوجه به مثابه مرغ و یا خروس می میرد، دهها هزار تخم مرغ و نطفه تولید کرده است، یعنی همان جوجه نیست که بیاید و برود و همیشه همان بماند.
۵
انسان ها نیز سیر دایره وار ندارند.
اگر چنین می بود و در همه چیز سیری مبتنی بر تکرار مکرر صورت می گرفت، تسلسل نسل ها مختل می شد.
بشریت در یک نسل خاتمه می یافت و منقرض می گشت.
انسان قرن ۱۹ با انسان قرن ۱۸ از زمین تا آسمان از هر لحاظ و نظر تفاوت دارد.
همیشه همانی مورد نظر خیام و شاملو و غیره جفنگی بیش نیست.
حتی مورچه صد سال قبل با مورچه امروزی تفاوت های جدی دارد،
نطفه ناقابل به جوجه توسعه و تکامل می یابد.
وقتی هم که جوجه به مثابه مرغ و یا خروس می میرد، دهها هزار تخم مرغ و نطفه تولید کرده است، یعنی همان جوجه نیست که بیاید و برود و همیشه همان بماند.
۵
انسان ها نیز سیر دایره وار ندارند.
اگر چنین می بود و در همه چیز سیری مبتنی بر تکرار مکرر صورت می گرفت، تسلسل نسل ها مختل می شد.
بشریت در یک نسل خاتمه می یافت و منقرض می گشت.
انسان قرن ۱۹ با انسان قرن ۱۸ از زمین تا آسمان از هر لحاظ و نظر تفاوت دارد.
همیشه همانی مورد نظر خیام و شاملو و غیره جفنگی بیش نیست.
حتی مورچه صد سال قبل با مورچه امروزی تفاوت های جدی دارد،
چه رسد به انسان اندیشنده، تغییر دهنده و خلاق.
۶
۶
در دايره ای کامدن و رفتن ما ست
آن را نه بدايت، نه نهايت پيدا ست
معلوم نیست که چرا و به چه دلیل عمر خیام برای انسان
آغاز و انجامی قایل نمی شود.
انسان که همیشه نبوده است.
انسان روزی جمادی، میکرو ارگانیسمی، نباتی و نهایتا جانوری (میمونی) بوده است.
انسان نتیجه تکامل میلیون ها ساله مواد شیمیایی است.
امتحانش دشوار نیست.
چون اگر اندام انسانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد،
انسان که همیشه نبوده است.
انسان روزی جمادی، میکرو ارگانیسمی، نباتی و نهایتا جانوری (میمونی) بوده است.
انسان نتیجه تکامل میلیون ها ساله مواد شیمیایی است.
امتحانش دشوار نیست.
چون اگر اندام انسانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد،
عناصر متشکله آن دقیقا معلوم می گردند.
انسان از این نظر کمترین فرقی با در و دیوار و دار و درخت ندارد.
یعنی از همان عناصر شیمیایی تشکیل یافته که در جدول مندلیف عرضه می شوند.
ادامه دارد.
انسان از این نظر کمترین فرقی با در و دیوار و دار و درخت ندارد.
یعنی از همان عناصر شیمیایی تشکیل یافته که در جدول مندلیف عرضه می شوند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر