سید احمد حسینی
متخلص به
هاتف اصفهانیاز شعرای نامی ایران در عهد افشاریه و زندیه
وی اصالتاً از خانواده ای آذربایجانی بود ولی در اصفهان بدنیا آمد.
سید احمد درکودکی به تحصیل علوم قدیمه و از جمله ادبیات فارسی و عربی، طب، منطق و حکمت پرداخت
و گذشته از علم طب که در آن تسلط داشت،
به یکی از سرآمدان زبان عربی مبدل گشت و اشعاری به زبان عربی سرود.
هاتف در جوانی به سرودن اشعار خود پرداخت و در طول زندگی آرام خود، از
مدح شاهان و روی آوردن به دربار سلاطین
خود داری کرد
و بیشتر به مطالعه و حکمت و عرفان مشغول بود.
وی در سال ۱۱۹۸ ه. ق. درگذشت.
منم آن رند قدح نوش که از کهنه و نو
باشدم خرقه ای، آن هم به خرابات، گرو
زاهد آن راز که جوید ز کتاب و سنت
گو:
«به میخانه در آی و ز نی و چنگ، شنو!»
راز کونین به میخانه شود، ز آن (از آن رو)، روشن
که فتاده است به جام از رخ ساقی، پرتو
چه کند کوه کن دلشده با غیرت عشق
گر نه بر فرق زند، تیشه ز رشک خسرو
هر طرف غول نوا خوان جرس جنبانی است
در ره عشق به هر زمزمه از راه، مرو
منزل آنجا ست در این بادیه، کز پای افتی
در ره عشق همین است غرض از تک و دو
بستگی ها به ره عشق و گشایش ها هست
بسته شد هاتف، اگر کار تو دلتنگ مشو!
راز کونین به میخانه شود، ز آن (از آن رو)، روشن
که فتاده است به جام از رخ ساقی، پرتو
چه کند کوه کن دلشده با غیرت عشق
گر نه بر فرق زند، تیشه ز رشک خسرو
هر طرف غول نوا خوان جرس جنبانی است
در ره عشق به هر زمزمه از راه، مرو
منزل آنجا ست در این بادیه، کز پای افتی
در ره عشق همین است غرض از تک و دو
بستگی ها به ره عشق و گشایش ها هست
بسته شد هاتف، اگر کار تو دلتنگ مشو!
پایان
ویرایش از
ویرایش از
محمد زهری
و تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر