سرچشمه:
صفحه فیسبوک
فرهاد
فرهاد
شما نبش قبر کردید
یک فردوسی را پیدا کردید و آنچنان او را انقلابی معرفی می کنید
که انگار فردوسی در زمان انقلاب صنعتی می زیسته است
استثنا قاعده نمی شود
استثنا قاعده نمی شود
میم
هنرمند و کلا روشنفکریت یک قشر اجتماعی است.
منظور از مفهوم «قشر» چیست؟
۱
برای پاسخ به این پرسش باید قبلا مفهوم «طبقه» را تعریف کنیم.
اگر عمارت شش طبقه ای را در نظر گیریم، متوجه می شویم که عمارت از شش طبقه تشکیل شده است.
این اما هنوز تمامی حقیقت عینی نیست.
چون با ورود به هر طبقه عمارت، متوجه می شویم که هر طبقه از شش خانه تشکیل شده است که بعضی سه اطاقه و برخی دیگر دو اطاقه اند.
پس هر خانه زیرطبقه ای از طبقه های ششگانه عمارت است.
اگر عمارت را سیستمی فرض کنیم، هر خانه ای زیرسیستمی از سیستم کلی عمارت است.
۲
هر جامعه هم از طبقات اجتماعی تشکیل می شود. معیار عینی و علمی تمیز طبقات اجتماعی، جایگاه آنها در تولید اجتماعی است.
یعنی در رابطه آنها با وسایل اساسی تولید جامعه (اراضی، مستغلات، کارخانه ها، شرکت ها، بانک ها و غیره) است.
هر طبقه اجتماعی اما فی نفسه به اقشار معینی طبقه بندی می شود.
مثلا طبقه بورژوا به اقشار صنعتی، کشاورزی، ساختمانی، مالی (بانکی)، خدماتی و غیره طبقه بندی می شود.
۳
دلیل بورژوا بودن بورژوازی مالکیت آن بر وسایل اساسی تولید است.
دلیل پرولتر بودن کارگران فقدان این مالکیت بر وسایل تولید است.
فرم مالکیت یکی از عناصر زیربنائی در هر فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی است.
زیربنای هر جامه را ساختار اقتصادی و یا مناسبات تولیدی نیز می نامند که در رابطه دیالک تیکی با نیروهای مولده است.
۴
بر روی این زیربنای اقتصادی جامعه، روبنای ایده ئولوژیکی معینی برپا شده است.
دیالک تیک زیربنا و روبنا از دیالک تیک های ماتریالیسم تاریخی است.
هر دیالک تیک ماتریالیسم تاریخی فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیکی از ماتریالیسم دیالک تیکی است.
دیالک تیک های ماتریالیسم دیالک تیکی، عام ترین دیالک تیک های هستی اند.
۵
دیالک تیک زیربنا و روبنا فرمی از بسط و تعمیم وجود اجتماعی و شعور اجتماعی است که خود فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک وجود و شعور (دیالک تیک ماده و روح) است.
۶
بنابرین، در روبنای ایده ئولوژیکی هر جامعه، نمایندگان ایده ئولوژیکی طبقات اجتماعی، مثلا نمایندگان ایده ئولوژیکی بورژوازی و پرولتاریا در کار و پیکار هستند.
از آن جمله اند، سیاستمداران، حقوق دانان، قضات، هنرمندان، احزاب، سندیکاها، انجمن ها، کلوب ها، اتحادیه ها و غیره.
۷
هر طبقه اجتماعی که مالک وسایل اساسی تولید جامعه باشد، یعنی هژمونی (سرکردگی) اقتصادی جامعه را به عهده داشته باشد، هژمونی ایده ئولوژیکی آن جامعه را هم بدست دارد.
طبقه حاکمه ببرکت تصاحب وسایل اساس تولید، امکانات و مؤسسات و نهادها و وسایل ایده ئولوژیکی را نیز تصاحب می کند.
بدین طریق آموزش و پرورش از کودکستان تا دانشگاه در راستای منافع استراتژیکی آن صورت می گیرد.
اخلاق جامعه و حتی دین و مذهب اصلی جامعه، دین و مذهب آن است.
وقتی در قرآن می آید که دین مردم دین ملوک شان (سلاطین شان) است، حاکی از این حقیقت امر است.
۸
درست به همین دلیل است که در پیوند با مبارزه طبقات اجتماعی، مبارزه ایده ئولوژیکی میان ایده ئولوگ های از طبقات اجتماعی نیز شعله ور می شود.
رکود و رونق رزم ایده ئولوژیکی وابسته به رکود و رونق رزم طبقات اصلی جامعه است.
دلیل معروفیت شعرای طبقه حاکمه به دلیل هژمونی ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه است.
به نیت توسعه، تضمین و تحکیم هژمونی ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه است که کیسه های سیم و زر از اشرافیت بنده دار و فئودال کشور، به آدرس سعدی و حافظ و غیره ارسال می شوند.
و کتب درسی جامعه هم همین کتب سعدی و حافظ و غیره می گردند.
۹
فردوسی و مولوی و غیره ولی علیرغم فقر و فشار، محبوبیت توده ای کسب می کنند. امروزه هم قضیه کماکان از همین قرار است.
شهریار و حیدر بابا را هر رهگذری می شناسد.
ولی کمتر کسی از لاهوتی و افراشته و صابر و میرزا علی معجز و غیره خبر دارد.
۱۰
هنر مثل هر پدیده روبنائی دیگر طبقاتی می ماند.
وابستگی طبقاتی شعرا و غیره امروزه مستورتر گشته است.
اشعار شاعر واحدی از قبیل فروغ و سیاوش و زهری و غیره توسط عوامل طبقات متضاد به طرز متضادی عرضه می شوند.
چه بسا بر ضد یکدیگر وارد کارزار ایده ئولوژیکی می شوند.
مثال
طرفداران طبقه حاکمه به نام سیاوش کسرائی در فیسبوک چندین صفحه افتتاح کرده اند.
شاید ۱۰۰ هزار نفر طرفدار دارند.
ما هم به همان نام صفحه ای باز کرده ایم.
هنوز هزار نفر مشتری نداریم.
صفحات اینترنتی که فروغ فرخ زاد را به عنوان زن جلف و بی بند و باری تخریب می کنند، برو بیائی چشمگیر دارند.
ولی تعداد مشتریان صفحه ما به نام فروغ چند صد نفر بیشتر نیستند.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفاساسی
ایده ئولوگ های طبقات اجتماعی