جهان بینی محمد زهری در آئینه آن و این (۲۴)
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
هنر و آثار هنری از دیدی دیگر
«این ٰآرامش و سکوت شاعر توده ضمنا به «عقب عقب رفتن جهنده (ای)» شبیه است،
برای کسب انرژی هرچه بیشتر و جهش هرچه پر توان تر و بلندتر.
چرا و به چه دلیل؟
به این دلیل که در بستر این آرامش و سکوت (عقب نشینی) است که توفان و آتشفشانی از شعر و ترانه و سرود سرشته به شور و شعور و شعار تشکیل می شود.
بدون آرامش و سکوت (عقب نشینی) لازم، هرگز تفکر عمیق و دقیق (تدارک جهش و پرش) امکان پذیر نمی گردد و بدون تفکر عرقریز عمیق و دقیق، هرگز اثر فکری و هنری ارجمندی تشکیل نمی یابد.»
محمد
بهتر نیست که «تشکیل نمی یابد» را بنویسیم «تشکل نمی یابد»؟
میم
چرا و به چه دلیل؟
به این دلیل که در بستر این آرامش و سکوت (عقب نشینی) است که توفان و آتشفشانی از شعر و ترانه و سرود سرشته به شور و شعور و شعار تشکیل می شود.
بدون آرامش و سکوت (عقب نشینی) لازم، هرگز تفکر عمیق و دقیق (تدارک جهش و پرش) امکان پذیر نمی گردد و بدون تفکر عرقریز عمیق و دقیق، هرگز اثر فکری و هنری ارجمندی تشکیل نمی یابد.»
محمد
بهتر نیست که «تشکیل نمی یابد» را بنویسیم «تشکل نمی یابد»؟
میم
۱
اگر
واژه زیبای تشکیل را به معنی شکلگیری و به قول فرنگی ها به معنی فرماسیون
تصور کنیم، در آوردن «نمی یابد»، اشکالی نمودار نمی گردد.
این به معنی کسب شکلگیری و یا به معنی فراهم آمدن زمینه شکلگیری برای آن خواهد بود.
این به معنی کسب شکلگیری و یا به معنی فراهم آمدن زمینه شکلگیری برای آن خواهد بود.
۲
البته
اصولا به جای افزودن افعالی از قبیل «نمی یابد»، می توان از «عدم تشکیل»
هم استفاده کرد که ما اغلب همین فرم تبیین را ترجیح می دهیم.ولی تحریر هر مطلب، مثل سرایش هر شعر، قسما جبری است.
مثلا زیبائی سخن گاهی استفاده از برخی واژه ها را ایجاب و تحمیل می کند.
مثل همین شدن ها و گشتن ها.
بدین طریق و با این ترفند، سخن زیباتر، شیواتر، دلنشین تر و مؤثرتر می گردد.
۳
ولی فراموش نباید کرد که زبان فرم است و تعیین کننده در دیالک تیک فرم و محتوا نه فرم، بلکه محتوا ست.سعدی در این زمینه صدها بار هشدار و حتی اخطار داده است.
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست
تا توانی سیرت زیبا بیار.
سعدی در همین بیت، دیالک تیک فرم و محتوا را به شکل دیالک تیک صورت و سیرت بسط و تعمیم داده و بسان مارکس و انگلس بر نقش تعیین کننده محتوا (سیرت) تأکید مؤکد ورزیده است.
مارکس و انگلس نیز مثلا گفته اند:
وجود اجتماعی تعیین کننده شعور اجتماعی است و نه برعکس.
آندو نیز نقش تعیین کننده را در دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی از آن وجود اجتماعی دانسته اند.
۴
هنر روشنفکریت ایرانی اما شده پرداختن صرف به عناصر فرمال و صوری هر چیز و بی اعتنائی به محتوای سخن.محمد عزیز به مسائل صوری بندی از مطلب توجه داشته اند.
ولی احتمالا خود مطلب را اصلا نخوانده اند و یا اگر هم خوانده اند، اعتنائی به نواقص و نارسائی های مضمونی مطلب نداشته اند.
البته ایشان در این زمینه تنها نیستند.
بهترین دوستان فیسکده ای ما حتی همین دو جمله مربوط به معرفی مطلب را نمی خوانند و در ده ثانیه دها مطلب را لایک می زنند.
به داد ملت ایران مگر خدا برسد.
۵
طبقه حاکمه هم همین بیماری مضر و مزمن موسوم به فرمالیسم را به طرق و با ترفندهای مختلف تقویت، توصیه و تحمیل می کند.فیسکده عملا میدان یکه تازی همین فرمالیسم در فرم های متنوع است.
بی دلیل نیست که هر کس هر روز عکس تو دل بروئی از خود و یا حواریون خود منتشر می کند.
بعضی ها حتی کلک سل تنت طلبی می زنند و عکس هنرپیشه های هالی وودی از سرتاپا سکسی را به عنوان عکس شخص شخیص خویش جا می زنند.
تا در پناه عکس ایام نوجوانی هلری داف، شعار شیرین «جاوید شاه» سر در دهند.
۶
بدون تفکر عرقریز عمیق و دقیق، هرگز اثر فکری و هنری ارجمندی تشکیل نمی یابد.
بدون تفکر عرقریز عمیق و دقیق، هرگز اثر فکری و هنری ارجمندی تشکیل نمی یابد.
در این جمله با این معنا و محتوا هرگز نمی توان و نباید از فعل «تشکل نمی یابد» استفاده کرد.
تشکل را معمولا به معنی سازمانیابی طبقه و یا گروه اجتماعی معینی بکار می برند:
طبقه کارگر را باید تشکل داد و یا متشکل ساخت.
هرگز نمی توان از تشکل اثر هنری و یا فکری و فلسفی سخن گفت.
محمد
منظور از عبارت "عقب عقب رفتن جهنده " چیست؟
منظور از عبارت "عقب عقب رفتن جهنده " چیست؟
این ایده را بچه دهقان ها همه روزه بارها عملی می سازند:
مثلا برای پریدن از گودالی و یا جوی آبی، عقب عقب می روند تا از فاصله بیشتر شروع به دویدن کنند و رفته رفته سرعت بگیرند و بلندتر بپرند.
اگر از حالت سکون بر لب گودال و یا جوی آب شروع به جهش کنند، چه بسا در وسط گودال و یا جوی آب سقوط می کنند.
ضمنا اگر کسی مسابقات پرش در اولمپیک را تماشا کند، باز هم با ترفند عقب عقب رفتن جهنده آشنا می شود.
ضمنا حیوانات از قبیل گوسفند و گوزن و گاو و گوساله نیز همین ترفند را بلدند و عملی می سازند.
محمد
منظور از " تفکر عرق ریز عمیق و دقیق " چیست؟
منظور از " تفکر عرق ریز عمیق و دقیق " چیست؟
کار از دیرباز عمدتا به دو دسته طبقه بندی شده است:
الف
کار مادی
ب
کار روحی
کار مادی
ب
کار روحی
در مقوله فلسفی ماده همه فرم های وجودی واقعیت عینی تجرید می یابند.
در مقوله فلسفی روح نیز همه فرم های وجودی شعور (تصور، تخیل، ادراک، احساس، تفکر، فعالیت های روانی، هنری و غیره)
البته هیچ کاری مادی و یا فکری محض نمی تواند باشد.
هر کاری در تحلیل نهایی دیالک تیکی از کار مادی و روحی است.
دقیقتر خواهد بود، اگر از کار عمدتا مادی و یا عمدتا روحی سخن رود.
همانطور که کار مادی می تواند عرقریز، عمیق و دقیق باشد، به همان سان نیز کار روحی و یا در این جمله کار فکری می تواند عرقریز، عمیق و دقیق باشد.
اگر کسی متون هگل و یا دیگر فلاسفه خردگرا را مطالعه کند به این مسئله پی می برد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر