محمد زهری
عذاب
(تهران ـ ۱۵ مرداد ۱۳۳۳)
سراپا چیره خشمی
عذابی، خیره چشمی
بسوزاندم (مرا سوزاند)، که عودی
گریزاندم (مرا فراری داد)، که دودی
سپس خاکسترم را ریخت در دشت
که هر بادی که بگذشت،
پریشانم کند،
آنم کند،
کز من نماند یادبودی.
نه عود ام (هستم)
نه دود ام
نه خاکستر نشین ام
نه بر چرخ برین ام
سوار باد عالمگرد هستم
گرد هستم.
سراپا چیره خشم ام
عذاب مردمان خیره چشم ام.
عذابی، خیره چشمی
بسوزاندم (مرا سوزاند)، که عودی
گریزاندم (مرا فراری داد)، که دودی
سپس خاکسترم را ریخت در دشت
که هر بادی که بگذشت،
پریشانم کند،
آنم کند،
کز من نماند یادبودی.
نه عود ام (هستم)
نه دود ام
نه خاکستر نشین ام
نه بر چرخ برین ام
سوار باد عالمگرد هستم
گرد هستم.
سراپا چیره خشم ام
عذاب مردمان خیره چشم ام.
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر