فعلیت انتقاد گئورگ لوکاچ از خردستیزی
پروفسور دکتر اریش هان
( 1930 ـ 2014)
فیلسوف و جامعه شناس آلمانی 
برگردان شین میم شین
3
فرم های نمودین کنونی خردستیزی
ادامه  
فرم نمودین چهارم خردستیزی
فوندامنتالیسم
 ادامه  
گشتاور
سوم 
راسیونالیته
کاذب
·       
درک رابطه میان عناصر راسیونال (عقلی) و عناصر ایراسیونال
(ضدعقلی) به تحلیل موشکافانه شالوده های ایدئولوژیکی
گلوبالیزاسیون کمک خواهد کرد.
·       
برای اینکه یکی از صفات اصلی مدافعان گلوبالیزاسیون عبارت از این است که آنها «راسیونالیسم (خردگرائی) فوق العاده ای را بحساب خود می گذارند» و از
خصلت طبیعی رخدادهای اقتصادی و ضرورت های ناگزیر دم می زنند، تا دست شان در پرده
پوشی دولایه حقایق باز باشد و بتوانند به اهداف زیر برسند:
الف
·       
از سوئی «راسیونالیته  سرد سرمایه مالی تمام ارضی شده» و «شرکت های
خصوصی میان قاره ای» را جامه عمل پوشانند و «منافع خلق ها و دولت های مربوطه را»
را زیر پا گذارند.
·       
(ژان زیگلر، «حاکمان جدید جهان»، 2003، ص 53،
147، 281) 
ب
·       
و از سوی دیگر با جمله پردازی عوامفریبانه از تقدیر ناگزیر اقتصادی دم زنند و ضمن اجرای سیاستی عمدی،
آگاهانه و بیرحمانه، به تشدید نابرابری در تقسیم ثروت جهان اقدام کنند.
·       
(یوآخیم بیشوف، «پایان نئولیبرالیسم»، 1998،
ص 11) 
1
·       
کارل هاینتس روت در سال 1994 سرمایه
مالی را «بی شرم ترین، پویاترین، انتزاعی ترین و لذا ضربه ناپذیرترین فرم وجودی سرمایه» و بانی فکری و مسئول سیاسی استراتژی نئولیبرالی نامیده است.
2
·       
هدف طبقه حاکمه عبارت از این بوده و است که از این موضع
و با اتکا به کلیه امکانات اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیکی موجود، به اهداف زیر جامه
عمل بپوشاند:
الف
·       
مهر خود را بر مبارزات اقتصادی ـ تاریخی جدید و  روندهای بحرانی واقعی بکوبد.
ب
·       
نحوه انباشت ثروت جدیدی را جامه عمل پوشاند.
ت
·       
از معضل بیکاری وسیله ای برای منضبط تر کردن طبقه کارگر
بسازد. 
پ
·       
م «منافع باز تولید پرولتری» را به حداقل ممکن تنزل دهد.
 
·       
(کارل هاینتس روت، «برگشت پرولتاریا»،  ص، 162،
172،  189)
3
·       
«راسیونالیته کاذب» ایدئولوژی گلوبالیزاسیون، مکمل خود را در اصول ساختاری
معین تئوری نئولیبرالی می یابد. 
4
·       
اصول ساختاری معین تئوری
نئولیبرالی، دیالک تیک راسیونالیته
در اجزا و بخش ها و ایراسیونالیته درمجموعه روند سرمایه داری را که کلاسیک های
مارکسیستی به نقد کشیده اند، وارونه می سازند و به یک ایدئولوژی
تجویز مشروعیت به پراتیک نئولیبرالی مبدل می
سازند.
5
·       
هربرت شوئی نقش آموزش های
اقتصادی جدید را در بی اعتبارکردن مقوله راسیونالیته
مورد بررسی قرار داده است. 
6
·       
سرمایه داری واقعا موجود، دیگر از عهده تأمین رفاه عمومی بر نمی آید. 
7
·       
دیری است که فاتحه وعده و وعید نیل به راسیونالیته کلکتیف از طریق تحقق راسیونالیته هدفمند فردی خوانده شده است!  
·       
ولی علیرغم آن، سعی می شود که شالوده
ایندیویدوئالیستی تئوری اقتصادی حفظ شود. 
8 
·       
این امر با اتکا بر تز «محدودیت اصولی راسیونالیته فردی» ـ از جمله محدودیت علمی، ناکافی بودن اطلاعات،
مخارج سرسام آور ترانس اکسیون ـ جامه عمل می پوشد. 
9
·       
تقسیم غیرعادلانه ثروت، به بهانه «اطلاعات ناموزون»
توجیه می شود. 
10 
·       
«مسئله مربوط به راسیونالیته سیستم،
یعنی تحقق رفاه عمومی براساس عمل آزاد افراد خردمند که برای توجیه مشروعیت جامعه
مبتنی بر بازار آزاد و سرمایه داری نقش مرکزی به عهده داشته است، در مه غلیظ ابهام
فرو رفته، به باد فراموشی سپرده شده و اکنون ادعا می شود که واقعیت چنان غامض و
پیچیده است که عقل ناقص بنی نوع بشر هرگز از عهده فهمش بر نخواهد آمد، چه برسد به
تغییرش! 
·       
هزینه بر آوردن مایحتاج عمومی سرسام آور است و ترانس
اکسیون موجود به سبب ناقص العقل و فرصت طلب بودن افراد بشری قادر به برآورده کردن
آن نیست.»
·       
 (هربرت شوئی و اشتفانی بلنکنبورگ، « نئولیبرالیسم،
تئوری، دشمن، پراتیک»، 2002، ص 95) 
11
·       
خردستیزی در سپیده دم قرن بیست و یکم هزار چهره دارد. 
12
·       
جوانب سوبژکتیف شرایط تاریخی کنونی باید بطور بنیادی مورد
تجزیه و تحلیل قرار گیرند. 
·       
آگاهی به شانس ها و امکانات اجتماعی با توجه به فجایع
نوع جدید، با  درک عمیق مرزها، خطرهای غیر
قابل پش بینی، عقب نشینی ها و ناکامی ها دست در دست می رود.
·       
انعکاس ایراسیونالیستی این شرایط، به سبب عدم کفایت طبقات حاکم از حل
مسائل جاری، محتوای سیاسی کسب کرده است.
·       
یک بار دیگر خردستیزی ـ به مثابه استراتژی
طبقات حاکم ـ علیه پیشرفت وارد میدان شده است.
·       
شانس خرد در انتقاد است!
پایان

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر