۱۳۹۴ فروردین ۶, پنجشنبه

خودپوئی (خود به خودیت) (1)



پروفسور دکتر ولفگانگ پطر ایش هورن

برگردان شین میم شین

·        خودپوئی، در زبان محاوره ای به معنی خود به خودی بکار می رود.
·        خودپوئی به طرز تفکر و طرز رفتاری اطلاق می شود، که بطور غریزی ـ بدوی، بدون تأمل و تعقل زیاد صورت می گیرد.

1
 کریستیان ولف (1679 ـ 1754)

عالم یونیورسال، ریاضی دان، فیلسوف آلمانی

همراه با لایب نیتس و کانت مهمترین نماینده روشنگری

نماینده حقوق طبیعی

بنیانگذار بسیاری از مفاهیم مهم

(شعور، معنی، درخود، دقت)

مؤثر در قانونگزاری پروس

مؤلف آثار بیشمار

·        مفهوم «خودپوئی» در فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان، به معنی فعالیت فکری و معرفتی بکار می رفت، که بدون تأثیر دیگران و بدون اجبار از خارج صورت می گیرد.
·        (لایب نیتس، کریستیان ولف، کانت)

2
·        خودپوئی در فلسفه و جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی نیز اهمیت مفهومی خاصی کسب کرده است:

الف

·        اصطلاح خودپوئی اینجا اولا بیانگر کیفیت اجتماعی معین عمل افراد، گروه ها و طبقات اجتماعی است.



ب

·        اصطلاح خودپوئی اینجا ثانیا بیانگر کیفیت روندهای اجتماعی است، که از این اعمال خودپو ناشی می شوند.



ت

·        ایندو، دو طرف سکه واحدی را تشکیل می دهند.

3
·        ضد خودپوئی، عبارت است از آگاهی که به به دو معنی زیر است:

الف



·        آگاهی اولا بیانگر عمل آگاهانه افراد، گروه ها و طبقات اجتماعی است.



ب

·        آگاهی ثانیا بیانگر کیفیت اجتماعی روندهای آگاهانه توسعه اجتماعی است.

4
·        مفهوم «آگاهی» را نباید با مفهوم «شعور» (روح)  یکی گرفت که در جای خود مورد بحث قرار گرفته است.

5
·        کردوکار عملی انسان ها، اگرچه در رابطه با نتایج مستقیم آن، همیشه با شعور و سازماندهی هدفمند همراه است، ولی چون در سیستمی از مناسبات اجتماعی و روابط طبقاتی انجام می یابد و به تأثیرات و نتایج اجتماعی معین منجر می شود، تعین کیفی تمام ـ اجتماعی به خود می گیرد.

6
·        مفاهیم «خودپوئی» و «آگاهی» بر این مبنا مطرح می شوند.



«عمل آگاهانه» و «روند آگاهانه»

·        به شروط زیر از «عمل آگاهانه» و یا «روند آگاهانه» سخن گفته می شود:

الف

·        اگر عمل فردی و کلکتیو (دسته جمعی) با شعور کامل نسبت به تأثیرات اجتماعی و تاریخی دوربرد مهم آن صورت گیرد.



ب

·         اگر در تعیین هدف و سازماندهی، قصد تحقق این تأثیرات در میان باشد و اگر روی هم رفته جامه عمل بپوشد.


8

عمل و روند خودپو

·        عمل اجتماعی افراد، گروه ها و طبقات و یا روندهای اجتماعی ناشی از آن، وقتی «خودپو» نامیده می شود، که علاوه بر نتایج مستقیم برنامه ریزی شده و از مغز انسانی گذشته، در عین حال بناگزیر و بطور ناخواسته و بدون داشتن قصد و نیت قبلی، نتایج و تأثیرات دوربرد مهم دیگری پدید آیند، تأثیرات و نتایجی که سوبژکت هرگز نمی توانسته پیش بینی کند.

9
·        خودپوئی را نباید با فقدان شعور یکی پنداشت.


الف

·        اولا به این دلیل که انسان همواره به مثابه یک موجود شعورمند و هدفمند عمل می کند.



ب

·        ثانیا به این دلیل که خودپوئی می تواند از آنجا ناشی شود، که سوبژکت عمل، اصلا تصوری از تأثیرات دوربرد اجتماعی عمل خود نداشته باشد.



ت

·        ثالثا از آنجا ناشی شود، که سوبژکت عمل، تصوری وارونه و یا شعور آلوده به توهم از تأثیرات دوربرد اجتماعی عمل خود داشته باشد.

10
·        خودپوئی و آگاهی تضاد انتزاعی و مجردی را تشکیل نمی دهند.

الف

·        خودپوئی و آگاهی بطور بی واسطه رو در روی هم قرار نمی گیرند، بلکه بواسطه پل هائی با همدیگر رابطه برقرار می کنند.



ب

·        اعمال افراد قاعدتا در مرز این دو وجه افراطی صورت می گیرند.



ت

·        آن سان که گاهی یکی و گه دیگری مسلط می شود و برای عمل، نقش تعیین کننده به عهده می گیرد.
 

11
·        باید ـ بویژه ـ توجه داشت، که در اینجا هم پشت سر هر عمل خودپو، منافع طبقاتی قرار دارند و لذا عمل خودپو خصلت طبقاتی دارد. 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر