تحلیلی
از یدالله سلطان پور
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
فرهاد
همه زشتی های جهان از این 4 تعصب نشات می گیرد
خود را
اشرف مخلوقات حساب کردن
و باعث نابودی طبیعت و سایر موجودات شدن
· امیر با دست و دل بازی تام و تمام تخریب طبیعت بی
جان و امحای نباتات و جانوران (محیط زیست) را با مفهومی معرفتی (شعور) تحریف می
کند و با این ترفند، آگاهانه و یا ناخودآگاه، جنایات محیط زیستی طبقه حاکمه را
پرده پوشی می کند و سرتاپای آن را به آب زمزم می شوید.
۱
· مسئول اصلی تخریب محیط زیست، اما طبقه حاکمه است.
· چه طبقه حاکمه «ملی» و چه طبقه حاکمه بین المللی
· اما چرا و به چه دلیل طبقه حاکمه در تخریب
ایراسیونالیستی (خردستیزانه) و بی شرمانه محیط زیست بشریت ذینفع است؟
۲
· دلیل اولش این است که طبیعت مادر (چه طبیعت بی
جان، چه طبیعت نباتی و چه طبیعت حیوانی) یکی از عناصر صرفنظرناپذیر نیروهای مولده
است.
· کالا به مثابه بت عصر جدید مائده نیست که از
آسمان نازل شود.
· کالا عبارت است از طبیعت تغییر یافته به برکت
نفوذ نیروی کار انسانی در آن.
· کالا در حقیقت، طبیعت دوم است.
· کالا طبیعتی است که بر پیشانی اش مهر بشر خورده
است.
· کالا طبیعت روحمند است.
۳
· تیر چراغ برق، میز و صندلی اتاق غذاخوری، در و
پنجره خانه ها و غیره چیزی جز چوب تغییر فرم یافته نیستند.
· همه این کالاها نتیجه نفوذ نیروی کار در طبیعت
نباتی اند.
۴
· دوچرخه و گاری و ماشین و چرخ خیاطی و داس و بیل و
کلنگ و تیر و شمشیر و تفنگ و تانک و توپ و غیره کالاهائی هستند که نیروی کار
انسانی در اجزائی از طبیعت بیجان نفوذ کرده است.
· این کالاها عمدتا از آهن و مس و نیکل و کوبالت و
آلومینیوم و سرب و غیره تشکیل یافته اند که از دل طبیعت بی جان کنده شده و یا استخراج
شده اند.
۵
· طبقه حاکمه برای دستیابی به سود هرچه بیشتر به
مواد خام و اولیه ارزانتر نیاز دارد.
· به همین دلیل طبیعت را هم تصرف و تسخیر می کند و
هم تخریب و چه بسا حتی نابود.
۶
· نصف خاک ویتنام که روزی مزرعه و جنگل سرسبزی بوده،
با بمباران شیمیائی به برهوتی بدل شده است.
· امپریایلسم فرانسه و بعد امریکا که متعصب نبوده
اند تا «باعث نابودی طبیعت و سایر موجودات» ویتنام شوند.
· یکی از اهداف آنها بطور مستقیم و بی واسطه و یا
بطور غیر مستقیم و باواسطه چپاول و تخریب طبیعت این کشور و سایر کشورهای همسایه
بوده است.
۷
· یکی دیگر از دلایل تخریب محیط زیست توسط طبقه
حاکمه کشورهای صنعتی پیشرفته، تعدیل تضادهای طبقاتی از طریق تخریب محیط زیست بوده
است.
· یعنی برای جبران دستمزد نسبتا بهتر برای زحمتکشان،
طبیعت بی زبان فدا شده است.
· به عنوان مثال، برای سم زدائی از زباله های صنعتی،
یا باید هزاران ساعت کار انسانی به خدمت گرفته شود و به کاهش سود کنسرن ها منجر
شود و یا باید زباله ها را به اقیانوس ها و دریاها بریزند که سهل تر و سودمندتر
است.
· به این دلیل آب اقیانوس ها و دریاها مسموم می شود
و محیط زیست نباتات و موجودات دریائی به گورستانی مبدل می گردد.
· به هیچ ترفندی نمی توان صاحبان خیلی خیلی متمدن و
با فرهنگ کنسرن های صنعتی را به تعصب متهم کرد.
· آنها گربه که سهل است، عاشق و دلباخته سگان و
خوکان و خران خویش اند و با همه آنها سر یک میز غذا می خورند و چه بسا روی تخت
واحدی می خوابند.
· کدام تعصب؟
۸
· در زمینه تخریب محیط زیست در کشورهای در حال
توسعه، مسئله بعد هول انگیزتری به خود می گیرد:
· از سوئی این کشورها بطور مستقیم و یا غیر مستقیم
توسط قوای امپریالیسم اشغال می شوند و تخریب بی ملاحظه و بی شرمانه طبیعت آغاز می
شود.
· اشغال عراق و افغانستان و لیبی و سومالی و غیره
را که نمی توان با توسل به تئوری تعصب امیر توضیح داد.
۹
· در کشورهای در حال توسعه نیز طبقه حاکمه ضد ملی
«ملی» برای حفظ امتیازات طبقاتی خود و جهت کاهش التهاب تضادهای طبقاتی، با تشدید تخریب
طبیعت، نان بخور و نمیری هم به ملت می
دهد.
· می توان گفت که طبیعت در این کشورها بطرز مضاعفی
تخریب می شود.
· این بدان معنی است که عوامل عینی جوامع و جهان
قبل از هر چیز در تخریب محیط زیست عمل می کنند و نه عوامل سوبژکتیو از قبیل تعصب
گربه زاده شدن و یا آدم زاده شدن.
ادامه
دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر