۱۳۹۳ اسفند ۶, چهارشنبه

هماندیشی با امیر علی زاده (۷)


تحلیلی از یدالله سلطان پور
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
فرهاد  
همه زشتی های جهان از این 4 تعصب نشات می گیرد
 خود را اشرف مخلوقات حساب کردن
و باعث نابودی طبیعت و سایر موجودات شدن

·      امیر با دست و دل بازی تام و تمام تخریب طبیعت بی جان و امحای نباتات و جانوران (محیط زیست) را با مفهومی معرفتی (شعور) تحریف می کند و با این ترفند، آگاهانه و یا ناخودآگاه، جنایات محیط زیستی طبقه حاکمه را پرده پوشی می کند و سرتاپای آن را به آب زمزم می شوید.

۱
·      مسئول اصلی تخریب محیط زیست، اما طبقه حاکمه است.
·      چه طبقه حاکمه «ملی» و چه طبقه حاکمه بین المللی

·      اما چرا و به چه دلیل طبقه حاکمه در تخریب ایراسیونالیستی (خردستیزانه) و بی شرمانه محیط زیست بشریت ذینفع است؟

۲
·      دلیل اولش این است که طبیعت مادر (چه طبیعت بی جان، چه طبیعت نباتی و چه طبیعت حیوانی) یکی از عناصر صرفنظرناپذیر نیروهای مولده است.
·      کالا به مثابه بت عصر جدید مائده نیست که از آسمان نازل شود.
·      کالا عبارت است از طبیعت تغییر یافته به برکت نفوذ نیروی کار انسانی در آن.
·      کالا در حقیقت، طبیعت دوم است.
·      کالا طبیعتی است که بر پیشانی اش مهر بشر خورده است.
·      کالا طبیعت روحمند است.

۳

·      تیر چراغ برق، میز و صندلی اتاق غذاخوری، در و پنجره خانه ها و غیره چیزی جز چوب تغییر فرم یافته نیستند.
·      همه این کالاها نتیجه نفوذ نیروی کار در طبیعت نباتی اند.

۴
·      دوچرخه و گاری و ماشین و چرخ خیاطی و داس و بیل و کلنگ و تیر و شمشیر و تفنگ و تانک و توپ و غیره کالاهائی هستند که نیروی کار انسانی در اجزائی از طبیعت بیجان نفوذ کرده است.
·      این کالاها عمدتا از آهن و مس و نیکل و کوبالت و آلومینیوم و سرب و غیره تشکیل یافته اند که از دل طبیعت بی جان کنده شده و یا استخراج شده اند.

۵
·      طبقه حاکمه برای دستیابی به سود هرچه بیشتر به مواد خام و اولیه ارزانتر نیاز دارد.
·      به همین دلیل طبیعت را هم تصرف و تسخیر می کند و هم تخریب و چه بسا حتی نابود.

۶

·      نصف خاک ویتنام که روزی مزرعه و جنگل سرسبزی بوده، با بمباران شیمیائی به برهوتی بدل شده است.
·      امپریایلسم فرانسه و بعد امریکا که متعصب نبوده اند تا «باعث نابودی طبیعت و سایر موجودات» ویتنام شوند.
·      یکی از اهداف آنها بطور مستقیم و بی واسطه و یا بطور غیر مستقیم و باواسطه چپاول و تخریب طبیعت این کشور و سایر کشورهای همسایه بوده است.

۷
·      یکی دیگر از دلایل تخریب محیط زیست توسط طبقه حاکمه کشورهای صنعتی پیشرفته، تعدیل تضادهای طبقاتی از طریق تخریب محیط زیست بوده است.
·      یعنی برای جبران دستمزد نسبتا بهتر برای زحمتکشان، طبیعت بی زبان فدا شده است.
·      به عنوان مثال، برای سم زدائی از زباله های صنعتی، یا باید هزاران ساعت کار انسانی به خدمت گرفته شود و به کاهش سود کنسرن ها منجر شود و یا باید زباله ها را به اقیانوس ها و دریاها بریزند که سهل تر و سودمندتر است.
·      به این دلیل آب اقیانوس ها و دریاها مسموم می شود و محیط زیست نباتات و موجودات دریائی به گورستانی مبدل می گردد.

·      به هیچ ترفندی نمی توان صاحبان خیلی خیلی متمدن و با فرهنگ کنسرن های صنعتی را به تعصب متهم کرد.
·      آنها گربه که سهل است، عاشق و دلباخته سگان و خوکان و خران خویش اند و با همه آنها سر یک میز غذا می خورند و چه بسا روی تخت واحدی می خوابند.
·      کدام تعصب؟ 

۸
·      در زمینه تخریب محیط زیست در کشورهای در حال توسعه، مسئله بعد هول انگیزتری به خود می گیرد:
·      از سوئی این کشورها بطور مستقیم و یا غیر مستقیم توسط قوای امپریالیسم اشغال می شوند و تخریب بی ملاحظه و بی شرمانه طبیعت آغاز می شود.
·      اشغال عراق و افغانستان و لیبی و سومالی و غیره را که نمی توان با توسل به تئوری تعصب امیر توضیح داد.

۹
·      در کشورهای در حال توسعه نیز طبقه حاکمه ضد ملی «ملی» برای حفظ امتیازات طبقاتی خود و جهت کاهش التهاب تضادهای طبقاتی، با تشدید تخریب طبیعت، نان  بخور و نمیری هم به ملت می دهد.
·      می توان گفت که طبیعت در این کشورها بطرز مضاعفی تخریب می شود.
·      این بدان معنی است که عوامل عینی جوامع و جهان قبل از هر چیز در تخریب محیط زیست عمل می کنند و نه عوامل سوبژکتیو از قبیل تعصب گربه زاده شدن و یا آدم زاده شدن.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر