۱۳۹۳ بهمن ۱۶, پنجشنبه

شب دلتنگ


از مجموعه ی
«برای هر ستاره»
با سپاس از سعید

نیلوفر کبود سپهر، از گزند شام
چون لاله ای سیاه، غم تیرگی چشید


گیسوی شب به چهره ی  رخشان آسمان
آشفته گشت و پرده آشفتگی کشید


اشک ستارگان به رخ آبگیر دور
لغزید چون جرقه ی الماس تابناک


از  پرتو لعاب وشی ، عنکبوت ماه
تاری تنید، بر تن افسرده جان خاک


اشباح، زیر بوته و در سایه های برگ
از خواب روز،  جسته غضبناک و بی شکیب


در زیر تازیانه و فریاد باد شب
ارواح، از فراز،  روان در رگ  نشیب


شب، غم به سینه ریزد و در تنگنای تار
دل را کند ز خاطره ی عشق،  پر عذاب


امشب ـ چو هر شبی ـ  دل تنگم به یاد او ست
تا شب، ز جام صبح ، چشد نور آفتاب


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر