تحلیلی از یدالله سلطان پور
لی میونگ ـ روانشناس کره ای ـ
می گوید:
اگر کسی در این سیر رشد
نتواند مشکلاتش را حل کند،
نشانی از ضعف وی تلقی می شود
و از آنجا که کمکی هم از جائی
نمی آید،
خودکشی به عنوان آخرین «راه
حل» انتخاب می شود.
· ترفند ایده ئولوژیکی لی میونگ را می توان در
فرمولبندی موعظه او دید:
· انتحار به عنوان آخرین «راه حل» انتخاب می شود.
· برای اینکه ناتوانی از حل مشکل در «سیر رشد»، ضعف
تلقی می شود.
· این بدان معنی است که لی میونگ میان احساس ضعف در
زمینه حل مشکل و انتحار رابطه علت و معلولی برقرار می کند.
۱
· وقتی از ترفند ایده ئولوژیکی سخن می رود، به همین
دلیل است.
· چون سیستم اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری حاکم،
عملا به آب زمزم شسته و تطهیر می شود و همه کاسه ها و کوزه ها بر سر «سیر رشد»،
یعنی توسعه علمی و فنی خرد و خراب می شوند.
۲
و از آنجا که کمکی هم از جائی
نمی آید،
خودکشی به عنوان آخرین «راه
حل» انتخاب می شود.
· ترفند دیگر ایده ئولوژی حاکم ارائه «راه حل» کاذب
و انتزاعی است.
· کشف منظور لی میونگ از مفهوم «کمک از جائی» دشوار
نیست.
· برده مدرن سرمایه باید در محضر روانکاوان طبقه
حاکمه تخلیه پسیکولوژیکی شود.
· یعنی هم روانشناسی توده های مولد داوطلبانه به
اطلاع طبقه حاکمه رسانده شود و هم بخشی از دستمزد آنها توسط روانپزشکان روانپریش
وامانده و سردرگم غارت شود، بدون اینکه درمانی بر درد بی درمان جامعه عرضه شود.
۳
· وقتی گفته می شود که انتحار جزء لاینفکی از نیهلیسم
است و در ایده ئولوژی طبقات اجتماعی واپسین از هر نوع، نسخه رهائی و نجات تلقی می
شود، یعنی ربط تعیین کننده ای به «سیر رشد» و توسعه علم فن ندارد، حریفی اعلام می دارد:
هرکسی امیدی در این دنیا نداشته
باشد، دست به خودکشی می زند
و ربطی به طبقات اجتماعی واپسین
ندارد.
۴
· این ادعای حریف معنائی جز کوبیدن مهر تأیید بر
پسیکولوژیسم ندارد.
· بزعم حریف انتحار پیامد منطقی و عام نومیدی است.
· حریف بسان ایده ئولوگ های طبقه حاکمه از روان
آدمیان شروع به حرکت می کند و نه از مناسبات عینی و واقعی اجتماعی حاکم.
· یکی از مضرات جهان بینی ایدئالیستی و ضمنا مذهبی،
وارونه اندیشی است.
· یعنی تعویض جای ریشه با شاخه است.
۵
· پدیده ها و روندهای روانی که خودپو و بی علت مادی
و واقعی و اجتماعی نیستند تا راه حلی جز انتحار برای آنها وجود نداشته باشد.
· این جهنم مناسبات اجتماعی و ایده ئولوژی طبقات
ارتجاعی است که اعضای جامعه را به موجود بی پناهی تنزل می دهند و تنها راه رهائی
را در انتحار خلاصه می کنند.
· انتحار در همه فرم های آن از پرتاب خویش از پل و
پنجره و غیره تا تبدیل اندام خویش به بمب تپنده و یا به چریک و مجاهد و حزب الله
کذائی نه راه حل و بدتر از همه نه «تنها ره رهائی»، بلکه فاجعه است.
· نشانه بارز ورشکستگی نظری و عملی است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر