فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
·
همه شب با دلم کسی می گفت:
·
«سخت آشفته ای ز دیدارش
·
صبحدم با ستارگان سپید
·
می رود، می رود، نگهدار اش»
·
من به بوی تو رفته از دنیا
·
بی خبر از فریب فردا ها
·
روی مژگان نازکم می ریخت
·
چشم های تو چون غبار طلا
·
تنم از حس دست های تو، داغ
·
گیسویم در تنفس تو
رها
·
می شکفتم ز عشق و می گفتم:
·
«هر که دلداده شد به دلدارش
·
ننشیند به قصد آزارش
·
برود، چشم من به دنبالش
·
برود، عشق من نگهدارش.»
·
آه، اکنون تو رفته ای و غروب
·
سایه می گسترد به سینه ی راه
·
نرم نرمک خدای تیره ی غم
·
می نهد پا به معبد نگهم
·
می نویسد به روی هر دیوار
·
آیه هایی همه سیاه سیاه
پایان
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر