دیکتاتوری
هنوز در ج. اسلامی نهادینه نشده
و
نباید بگذاریم بشود.
سرچشمه:
(راه توده 345 28 آذر ماه )
تحلیلی
از مسعود بهبودی
برای رسیدن به این نهادینه
شدن، شاه و رژیم برآمده از کودتای 28 مرداد
از هیچ جنایتی رویگردان نشدند.
با خانواده زندانیان سیاسی پس
از کودتای 28 مرداد باید به گفتگو نشست
تا از رفتار فرمانداری نظامی
تیمور بختیار و حمام زرهی تعریف کنند.
·
معنی تحت اللفظی:
·
هدف و آماج شاه و رژیم او نهادینه
کردن دیکتاتوری بود.
1
برای رسیدن به این نهادینه
شدن، شاه و رژیم برآمده از کودتای 28 مرداد
از هیچ جنایتی رویگردان نشدند.
·
در مفاهیم و احکام (کلمات و جملات)
هر کس، جهان بینی او عربده می کشد.
·
دیکتاتوری در این حکم حریف نه به
عنوان وسیله برای برقراری حاکمیت طبقه و یا طبقات اجتماعی معینی و نه برای تسهیل و
تحکیم حاکمیت طبقه و یا طبقات اجتماعی مورد نظر، بلکه به عنوان هدف و آماج جا زده می
شود.
·
کسب و کار ایده ئولوژیکی شبانه
روزی ایادی طبقه حاکمه امپریالیستی هم همین است:
·
ایدئالیزه کردن گشتاورهائی از دموکراسی
و یا دیکتاتوری و جا زدن آنها به عنوان دموکراسی و یا دیکتاتوری از سوئی و هدف
الاهداف و آماج تعیین کننده قلمداد کردن آنها از سوی دیگر.
·
حریف تحت عنوان نماینده حزب توده،
به تبلیغ عملی ایده ئولوژی طبقه حاکمه امپریالیستی مبادرت می ورزد.
2
برای رسیدن به این نهادینه
شدن، شاه و رژیم برآمده از کودتای 28 مرداد
از هیچ جنایتی رویگردان نشدند.
·
دیکتاتوری در این حکم حریف ضمنا نه
به عنوان فرم اعمال حاکمیت طبقه و یا طبقات اجتماعی معینی، بلکه به عنوان محتوائی
درخود و برای خود جا زده می شود.
·
کسب و کار ایده ئولوژیکی شبانه
روزی ایادی طبقه حاکمه امپریالیستی هم همین است:
·
جا زدن عوامفریبانه پوسته به جای
هسته
·
فرم به جای محتوا
3
با خانواده زندانیان سیاسی پس
از کودتای 28 مرداد باید به گفتگو نشست
تا از رفتار فرمانداری نظامی
تیمور بختیار و حمام زرهی تعریف کنند.
·
اینهم اقامه دلیل قوی.
·
انگار نه انگار که جمهوری یأجوج و ماجوج
در جنایت دست خاندان پهلوی که سهل است، دست هیتلر و پینوچه و اراذل و اوباش دیگر
را از پشت بسته است.
·
حریف از ابعاد جنایات جمهوری یأجوج
و مأجوج نمی تواند بی خبر باشد.
·
چون در نشریه «راه توده» طی سلسله
مقالاتی مقایسه آشکار این دو صورت گرفته است:
افسانه
ما- 12
فاجعه
شاهنشاهی، درج.ا تکرار شد
از
قزل قلعه و حمام زرهی
تا اوین و بند 209 اوین
سروان غلامعباس فروتن
4
اما وقتی شاه مسلط شد و توانست
جامعه را غیر سیاسی کند،
دریچه های زندگی عادی مردم را
تا حدودی باز گذاشت
یا بهتر است بگویم
دریچه های رو به فرهنگ کوچه
بازاری غرب را بازتر کرد.
رژیم توانست مردم را بکلی از سیاست بریده و از
صحنه بیرون کند.
·
وقتی کسی از هنر تفکر مفهومی بی
بهره باشد، به همین روز می افتد که حریف افتاده است:
·
دیکتاتوری که قرار بود هدف الاهداف
باشد، به قول خود حریف، ابزار وارگی خود را نشان می دهد.
·
حریف اما در قلمرو فرم پرسه می زند
و قادر به درک ماهیت تحولات نیست.
5
اما وقتی شاه مسلط شد و توانست
جامعه را غیر سیاسی کند،
دریچه های زندگی عادی مردم را
تا حدودی باز گذاشت
·
ایراد بینشی دیگر حریف و نه فقط
حریف، سوبژکتیویسم معرفتی او ست.
·
حریف عملا دیالک تیک عضو و طبقه را
به شکل دوئالیسم شاه و طبقه حاکمه بسط و تعمیم می دهد، ولی به شکل دوئالیسم همه
کاره و هیچکاره در می آورد.
·
این طرز تفکر طبقه حاکمه امپریالیستی
نیز است که هیتلرها، استالین ها، پینوچه ها، صدام ها را یعنی سوبژکت ها را برجسته
و مطلق می کند تا طبقه حاکمه را ماستمالی کند.
·
نه شاه شخصیتی ماورای طبقاتی بوده
و نه خمینی و خامنه ای و غیره ماورای طبقاتی اند.
·
از حریف بی خبر از خرد و خدا و
خرما چه پنهان که شاه علاوه بر هیئت و طبقه حاکمه، بیش از 20 هزار مستشار امپریالیستی
هم به عنوان پشتیبان داشته است.
·
عمده و مطلق کردن شاه از سوی حریف،
آگاهانه صورت می گیرد تا خواننده برای سرکشیدن پیاله زهر ایده ئولوژیکی بعدی خام و
خر شود.
6
هیچ انتخاباتی را در سال های
پس از 28 مرداد نمی توان یافت
که مردم بصورت وسیع در آن شرکت
کرده باشند
و یا اساسا بدانند چه روزی رای
گیری است
و چه کسی می خواهد نماینده شود.
·
اکنون صحت نظر ما اثبات می شود:
·
حریف به ایدئالیزه کردن یکی از گشتاورهای
دموکراسی فرمال (انتخابات) مبادرت می ورزد تا جمهوری یأجوج و مأجوج را به آب
زمزم بشوید و تطهیر کند.
·
حریف نه تنها شرایط داخلی و خارجی از
ریشه متفاوت را مسکوت می گذارد، بلکه رفراندوم تمام کشوری شاه را ماستمالی می کند.
7
کسی جرات نداشت حتی در خانه
درباره شاه حرف بزند.
این را مقایسه کنید با وضع کنونی که مردم زیر و
روی حکومت را
در تاکسی و اتوبوس و خیابان می گویند!
·
وقتی کسی عوام واره و یا عوامفریب
باشد، در سطح پدیده ها پرسه می زند و حتی قدمی در جهت نفوذ در ذات پدیده ها برنمی
دارد.
·
شاه در دهه قبل از انقلاب سفید منفور
توده بوده است.
·
شاه در این دوره نماینده اشرافیت فئودال
و روحانیت و بورژوازی بوده است.
·
این وضع پس از انجام انقلاب سفید
بکلی عوض می شود.
·
شاه بخش ارتجاعی فئودالی ـ روحانی
ـ بورژوائی ـ سنتی را از دست می دهد، ولی در عوض آن از حمایت عظیم توده های دهقانی
و کارگری برخوردار می شود.
·
شاه بدین طریق زمین را از زیر پای
حزب توده بدر می کشد.
·
حزب توده پس از انقلاب سفید حزبی
بدون پایگاه توده ای چشمگیر است.
·
بحران سمتگیری ایده ئولوژیکی ـ تئوریکی
ـ پراتیکی حزب توده را هم در ستار کلیدر می توان دید و هم در اشعار سیاوش کسرائی.
8
کسی جرات نداشت حتی در خانه
درباره شاه حرف بزند.
این را مقایسه کنید با وضع کنونی که مردم زیر و
روی حکومت را
در تاکسی و اتوبوس و خیابان می گویند!
·
ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی
تحت رهبری روحانیت اما در آستانه سقوط سوسیالیسم پیروز می شود.
·
در اوضاع بین المللی بکلی دیگری.
·
محبوبیت شاه پس از انقلاب سفید ماهیتا به محبوبیت
استالین شبیه است.
·
هر دو ـ البته در دو فرماسیون
اجتماعی ـ اقتصادی متفاوت ـ خادم توسعه نیروهای
مولده بوده اند.
·
هر دو ماهیتا انقلابی بوده اند.
·
سازمان امنیت شاه هم ماهیتا با
سازمان امنیت استالین قابل مقایسه است.
9
کسی جرات نداشت حتی در خانه
درباره شاه حرف بزند.
این را مقایسه کنید با وضع کنونی که مردم زیر و
روی حکومت را
در تاکسی و اتوبوس و خیابان می گویند!
·
محبوبیت خمینی اما به محبوبیت هیتلر
شبیه است.
·
هر دو خائن به پیشرفت و توسعه نیروهای
مولده بوده اند.
·
هر دو ماهیتا ضد انقلابی، ضد توده
ای و مرتجع بوده اند.
·
سازمان های امنیت خمینی هم ماهیتا با
سازمان های امنیت هیتلر قابل مقایسه است.
·
فوندامنتالیسم همشیره فاشیسم است.
·
اگر اکنون طبقه حاکمه «آزادی های
یواشکی» را مجاز می دارد، دلیلش فقدان بدیل انقلابی است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر