پروفسور
دکتر وینفرید شرودر
برگردان شین
میم شین
III
تاریخ
تئوری های حقوق طبیعی
ادامه
2
سقراط (469 ـ 399 ق. م.)
فیلسوف بززرگ یونان
مؤسس متد بحث ساختارمند (مئویه تیک)
اثر مکتوب به میراث ننهاده است.
شاگردانش از جمله افلاطون به متد او اشاره کرده اند.
به جرم گمراه سازی جوانان و توهین به خدایان یونان
محکوم به مرگ می شود و جام شرنگ سر می کشد.
·
سقراط حقوق طبیعی را بمثابه قوانین نا مکتوب الهی در نظر می گیرد که می بایستی بنیان اخلاقی حقوق حاکم
در دولت را تشکیل دهند.
·
آماج سقراط عبارت بود از وضع موازین اخلاقی طبیعی برای سلامت دولت.
3
افلاطون (447 ـ 347 ق. م.)
فیلسوف یونان باستان و از شاگردان سقراط
حقوق طبیعی ایده ای
·
افلاطون حقوق طبیعی مستخرجه از طبیعت را تا
درجه ایده دولت و حقوق ارتقا می دهد.
·
از این رو ست که او را بنیانگذار حقوق طبیعی ایده ای می نامند.
1
·
افلاطون دولت تاریخی را بر مبنای ایده دولت می سنجد.
2
·
بنظر او هدف
دولت، جامه عمل پوشاندن به ایده است.
·
او به همین دلیل، دولت ایدئال
را طرحریزی می کند.
3
·
در کتاب افلاطون
تحت عنوان «دولت» می خوانیم:
·
«بنظر من دلیل تشکیل دولت این است که هیچکس خودکفا نیست.
·
هدف ما بررسی پیدایش صرف دولت نیست.
·
قصد ما بررسی پیدایش یک دولت مایه مند است.
·
این طرز بررسی، نادرست نیست، شاید
بدین طریق بتوانیم به علل رشد عدالت و ظلم در دولت پی می بریم.
·
دلیل حقیقی تشکیل دولت، همان است که گفته ایم.
·
اگر قصد مبالغه دارید، کسی مانع شما
نخواهد بود.»
4
· دیدن این نکته دشوار نیست که این حقوق طبیعی ایده ای با تبدیل تئوری حقوق طبیعی قانونی ـ دموکراتیک به تئوری حقوق طبیعی قانونی ـ اریستوکراتیک در رابطه بوده
است.
4
ارسطو (384 ـ 332 ق. م.)
ارسطو از مهمترین و متنفذترین فلاسفه تاریخ است.
او اصول بیشماری را هم بنیاد نهاده و هم تحت تأثیر جدی قرار
داده است.
از آن جمله اند :
تئوری علوم
منطق
بیولوژی
فیزیک
اتیک
تئوری شعر
تئوری دولت
ارسطو دانش زمان خود را به شرح زیر طبقه بندی کرده است :
ارگانون (که بعد از مرگ او به آثار او اضافه می شود.)
علوم تئوریکی (نظری)
علوم پراتیکی (عملی)
علوم پوئه تیکی (شعری)
علوم تئوریکی به اجزای زیر طبقه بندی می شوند :
فلسفه اولین (متافیزیک)
علوم طبیعی
علوم ریاضی (مته متیک)
فلسفه اولین به اجزای زیر طبقه بندی می شود :
تئوری جوهر
تئوری اصول
تئولوژی
·
ارسطو هم منکر دوئالیسم موجود میان حقوق
طبیعی و نظام موجود است و هم منکر دوئالیسم
موجود میان ایده حقوق و قانونگذاری انسانی
است.
1
·
بنظر او انسان ـ طبیعتا ـ یک موجود اجتماعی است و هر نظام
اجتماعی بخشا بر حقوق طبیعی و بخشا بر حقوق قانونی استوار است.
2
·
ارسطو حقوق طبیعی و
حقوق قانونی را مشروط بهم می داند.
3
·
او این تناسب موجود میان حقوق طبیعی و حقوق قانونی را عادلانه می داند و عدول
از آن را بی عدالتی می نامد.
·
(ارسطو، «اخلاق»، جلد 5، ص 7)
4
·
ارسطو تئوری حقوق
طبیعی را برای مشروعیت بخشیدن به نظام دولتی معین منطبق با آن مورد استفاده قرار می
دهد.
5
·
بدین طریق «پولیتیه»، اریستوکراسی و سلطنت قوانین
اساسی خوب محسوب می شوند و دموکراسی، الیگارشی
و حکومت مطلقه قوانین اساسی بد تلقی می
شوند.
·
(پولیتیه
در قاموس ارسطو به همبودی اطلاق می شود که از
سوی اعضای آن، خردمندانه و اندیشیده اداره و
هدایت می شود.
·
در کتاب ارسطو
تحت عنوان «پولیتیک»، پولیتیه یکی از فرم های خوب حاکمیت
و یکی از سه فرم قوانین اساسی تلقی می شود.
·
پولیتیه قانون اساسی مرکب از اولیگارشی و دموکراسی است و کارکنان دولت در آن
انتخاب می شوند، نه انتصاب. مترجم)
6
·
اتیک (اخلاق) و آموزش دولت ارسطو سرانجام بمثابه وسیله
توجیه نظام دولتی ـ حقوقی آن زمان از آب در می
آید، یعنی هم به توجیه دولت ـ شهری جمهوری هلنی می پردازد و هم به توجیه ـ قبل از همه ـ سلطنت موروثی مقدونی.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر