پروفسور
دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم
برگردان
شین میم شین
بخش چهارم
دیالک تیک ماتریالیسم و ایده آلیسم
در فلسفه کلاسیک بورژوایی ٱلمان
ادامه
63
فریدریش ویلهلم یوزف شلینگ (1775 ـ 1854)
فیلسوف و نماینده اصلی ایدئالیسم آلمانی
·
شلینگ از محو و نابود گشتن «ضرورتی
اخطار می دهد که مفهوم ماده به دوش می کشد.
·
اخطار او از وسوسه ای است در این
رابطه که مفهوم ماده به مثابه مفهومی واقعی و من در آوردی تلقی شود.
·
آن سان که آخر سر از مفهوم ماده
فقط معنای منطقی محض آن باقی بماند.»
·
(شلینگ، همانجا، جلد ۲، ص ۲۱۴)
الف
·
این اخطار شلینگ آشکارا بر وجود
آگاهانه ی بعد ماتریالیستی در ایدئالیسم آلمان دلالت دارد.
ب
·
دلایل عینی وجود این بعد ماتریالیستی
از قرار زیر بوده اند که موجب پیدایش تحولی در شعور اجتماعی و در فلسفه بوده اند:
1
·
مهمتر از همه و در درجه اول، تکانه
هائی بوده اند که از توسعه علوم طبیعیِ بطور فلسفی قابل تفسیر و بطور فلسفی تفسیر
شده سر می کشیدند.
2
·
الزامات اقتصادی و تکنولوژیکی
انقلاب صنعتی بوده اند.
3
·
عجز فلسفه اسپکولاتیو و ناتورالیستی
سنتی بوده که در صدد درک کافی این توسعه
از سوئی و درک کافی اهمیت سوبژکت انسانی
در توسعه و پیشرفت از سوی دیگر بوده است.
4
·
و بالاخره، دعاوی سوبژکت آگاهی
بورژوائی بر خرد، تسلط عقلائی (راسیونال) بر طبیعت، جامعه و خود روند شناخت در
جامعه بورژوائی بوده اند.
ت
·
در مفهوم «ایدئالیسم» دیگر نمی
توان این تغییرات را درک کرد:
·
به همین دلیل در فلسفه کلاسیک
بورژوائی آلمان دیگر ایدئالیسمی وجود ندارد که تحت نفوذ ماتریالیستی نباشد.
64
·
محدودیت فلسفه کلاسیک بورژوائی
آلمان در تلاشی آشکار می گردد که در صدد انتقال اصول فلسفه طبیعت و فلسفه شناخت بر تئوری تاریخ و
تئوری جامعه بوده است.
الف
·
عقلانیت (راسیونالیته) کلیه روابط انسان
با طبیعت و با انسان های دیگر که مورد نظر بورژوازی بوده، در واقعیت جامعه مدنی در
گذار به جامعه آنتاگونیستی بورژوائی هیچ مطابقتی پیدا نمی کند.
ب
·
از دید شلینگ و هگل، جامعه، حقوق و
دولت را فقط می توان به عنوان «طبیعت دوم» درک کرد و نه به عنوان چیزی دیگر.
ت
·
تکانه های انقلابی در جهت رهایش
بورژوائی از «الکنیت و یا کودک وارگی خودمسئول» (کانت)، در شرایطی که مناسبات
اجتماعی واقعی عقلائی نیستند، غلبه ی حداقل، فکری بر «سیستم نامعقول نیازها» را
الزامی می سازد که دیالک تیکش را فلسفه حقوق هگل تبیین می دارد:
·
«هر آنچه که معقول است، باید واقعیت یابد.»
65
·
ایدئالیسم فلسفه کلاسیک بورژوائی
آلمان به حد و مرزهای وظایف ضروری خود برخورد می کند.
·
حد و مرزهائی که آن در پافشاری بر
فونکسیون تحلیلی فلسفه به نقد می کشد.
الف
·
قوانین استقرائی تشکیل تئوری
اسپکولاتیو نمی توانند پرده پوشی کنند که این فلسفه عمدتا وظایف هنجاری به عهده
دارد و فونسکیون جهان بینانه ای ایفا می کند.
ب
·
قوانین استقرائی تشکیل تئوری
اسپکولاتیو به شرطی می توانند به واقعیت نزدیک شوند که نسبت به نقطه نظرات ماتریالیستی
گشاده رو باشند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر