سعدی شیرازی
( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت چهاردهم
(گلستان با ب اول، ص
34 ـ 38)
تحلیلی
از شین میم شین
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست، کآن را نیست پایان، غم مخور
·
معنی تحت اللفظی:
·
اگرچه منزل امن و مقصد نزدیک نیست،
تو ولی غم مخور.
·
چون هر راهی پایانی دارد.
1
·
امید در این بیت حافظ، امیدی است،
منتج از گذرائی بودن و پایان پذیری چیزها، پدیده ها و سیستم ها
·
بی پایگی امید خواجه در همین بیت
آشکار می گردد:
·
چون هر راهی بالاخره به پایان می
رسد، پس خطرناکی منزل و دوری مقصد مهم نیست.
2
·
عوامفریبی هم به همین می گویند.
·
اگر وصیت نامه خواجه و نامه اش به
تیمور لنگ نبود، می شد خود خواجه را جزو طرفداران نیهلیسم محسوب داشت و در پیشاپیش
قافله فلاسفه بورژوائی واپسین قرار داد:
·
مثلا پیشاپیش البر کامو ـ مؤلف «بیگانه»
که بی خیال مطلق است و حیات و ممات برایش یکسان است.
3
حافظا در کنج فقر و خلوت شب های تار
تا بود وردت دعا و درس قرآن، غم مخور
·
معنی تحت اللفظی:
·
حافظ تا زمانی که در کنج فقر و
خلوت شب های تیره، مشغول تلاوت اوراد دعا هستی و درس قرآن می دهی، غم مخور.
4
·
در این بیت نیز امید خواجه، امیدی
واهی و توخالی است.
·
امید خواجه وابسته به تحمل فقر و
تلاوت اوراد دعا و درس قرآن است.
·
وقتی گفته می شود که در قاموس نمایندگان
طبقات اجتماعی واپسین، از سوبژکتیویته انسانی کمترین خبری نیست، به همین دلایل است.
·
چون بدشواری می توان میان مخاطبین
خواجه و جوجه های نوزاد پرندگان فرقی کشف کرد:
·
فراخ گشودن منقار و انتظار طعمه پیشاپیش
جویده و مهیا برای بلع.
5
حافظ از پادشهان پایه به خدمت طلبند
سعی نابرده، چه امید عطا می داری؟
·
معنی تحت اللفظی:
·
حافظ برای کسب پایه از شاهان قبلا
باید خدمت کرد.
·
تو که کاری نکرده ای، پس امید عطا
هم نداشته باش.
6
·
حالا می توان به عوامفریبی خواجه پی
برد.
·
چون خواجه می داند که قانون داد و
ستد، قانونی بی چون و چرا ست:
·
بدون دادی، نمی توان ستدی توقع
داشت.
·
گشودن منفعلانه منقار کافی نیست.
7
·
اما اینجا نیز امید خواجه به زهر
انتظار و توقع سرشته است:
·
یعنی امید به معنی حقیقی کلمه نیست.
·
اینجا فقط جای ورد دعا و ضجه و زاری
در درگاه الهی را خدمت به خدای زمینی گرفته است.
·
عبادت به درگاه شاه آسمانی نیز تمرین
خدمت به طبقه حاکمه زمینی به دو معنی آن است:
الف
·
هم به معنی تمکین و تسلیم مطلق در
برابر طبقه حاکمه
ب
·
و هم به معنی جان کندن جسمی و فکری
و هنری و غیره.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر