۱۳۹۳ دی ۱۵, دوشنبه

تمرین تفکر مفهومی (153)


گلستان باب سوم
شین میم شین

درویشی را ضرورتی پیش آمد.

کسی گفتش:
«فلان نعمت بی قیاس دارد و اگر بر حاجت تو واقف گردد هر آینه در قضای آن توقف روا ندارد.»

گفت:
«من او را ندانم.»

گفت:
«منت رهبری کنم.»

دستش بگرفت و نزد آن کس برد.
یکی را دید لب فروهشته و تند نشسته.
سخن نگفت و باز گشت.

گفتش:
«چه کردی؟»

گفت:
«عطایش را به لقایش بخشیدم.»

مبر حاجت به نزدیک ترشروی
که از خوی بدش فرسوده گردی

اگر گویی غم دل با کسی گوی
که از رویش به نقد آسوده گردی

پایان

·        سعدی در این حکایت، ماجرای فقیری را نقل می کند که در مضیقه مالی قرار دارد.
·        رفیقی او را به سراغ ثروتمندی می فرستد.
·        فقیر با دیدن ترشروئی ثروتمند، قید استمداد از او را می زند.

1
·        حریفی تیزاندیش بر آن بود که سعدی در این حکایت دیالک تیک های زیر را بسط و تعمیم داده است:
·        دیالک تیک گدا و توانگر
·        دیالک تیک وسیله و هدف
·         دیالک تیک نسیه و نقد
·        و غیره
2
·        برای بررسی هر اثر، اندیشه و نظری باید عرصه عام مربوط بدان را کشف کرد و در آن عرصه آن را مورد تحلیل قرار داد:

·        فلسفه و یا خرد همیشه با سه عرصه عام سر و کار دارد:

الف

·        طبیعت و یا عرصه مربوط به ماتریالیسم دیالک تیکی

ب
·        جامعه و یا عرصه مربوط به ماتریالیسم تاریخی

ت
·        تفکر و یا عرصه مربوط به تئوری شناخت

3
·        سعدی در این حکایت ترفندی را برای شناخت انسان ها می آموزد:
·        او به همین دلیل دیالک تیک لقا و عطا را بسط و تعمیم می دهد:
·        دیالک تیک لقا و عطا بسط و تعمیم دیالک تیک نمود و بود و یا ظاهر و ذات و یا پدیده و ماهیت است.

4
·        برای شناخت هر چیزی باید از نمود و ظاهر آن چیز شروع به حرکت کرد.
·        به زبان فلسفی باید از خطه پدیده به راه افتاد.
·         
·        سعدی هم با فراست رشگ انگیزی صدها سال قبل از مارکس همین رهنمود را می دهد:
·        به همین دلیل دیالک تیک لقا و عطا را خاطرنشان می شود.
      
·        اما چرا و به چه دلیل؟
5

·        درست به دلیل رابطه دیالک تیکی میان ظاهر و ذات، نمود و بود، پدیده و ماهیت.
·        ظاهر هر چیز ضمنا تجلیگاه ذات آن چیز است.
·        از بو و رنگ و ریخت و قیافه هر کس و هر چیز مثلا سیبی  می توان به ماهیت گندیده و یا شاداب آن تا حدودی پی برد.

پایان
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر