فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
تولدی دیگر
(1341)
·
بعد از آن دیوانگی ها، ای دریغ
·
باورم ناید که عاقل گشته ام
·
گوئیا او مرده در من کاین چنین
·
خسته و خاموش و باطل گشته ام
·
هر دم از آیینه می پرسم، ملول:
·
«چیستم دیگر به چشمت،
چیستم؟»
·
لیک در آیینه می بینم که وای
·
سایه ای هم زآنچه بودم، نیستم
·
همچو آن رقاصه ی هندو، به ناز
·
پای می کوبم، ولی بر گور خویش
·
وه که با صد حسرت، این ویرانه را
·
روشنی بخشیده ام از نور خویش
·
ره نمی جویم به سوی شهر روز
·
بی گمان در قعر گوری خفته ام
·
گوهری دارم، ولی آن را ز بیم
·
در دل مرداب ها بنهفته ام
·
می روم، اما نمی پرسم ز خویش:
·
« ره کجا، منزل کجا، مقصود
چیست؟»
·
بوسه می بخشم، ولی خود غافلم
·
کاین دل دیوانه را معبود کیست
·
او چو در من مرد، ناگه هر چه بود
·
در نگاهم حالتی دیگر گرفت
·
گوئیا شب با دو دست سرد خویش
·
روح بی تاب مرا در بر گرفت
·
آه، آری این منم، اما چه سود
·
او که در من بود، دیگر نیست، نیست
·
می خروشم زیر لب، دیوانه وار
·
او که در من بود، آخر کیست، کیست؟
پایان
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر