۱۳۹۳ دی ۷, یکشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (57)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

1
در این عکس یک دنیا سخن
راجع به انتظار فرساینده زنان زحمتکش کشور وجود دارد.

2

فروغ شاعری اندیشنده است.
در آثار فروغ جفنگ یافت نمی شود.
شعر فروغ شعری سرشار از صداقت و صمیمیت و صفا ست.
فروغ شاعری رئالیست است.
تصاویر او نیز تصاویر اصیل اند و نه قلابی
بسان  اندیشه، عاطفه و احساس او

3
من می روم نگارا،
چون داد بی صدائی
سنگ و تفنگ بردارم.

این شعر بیانگر پاسیفیسم سلحشور است.

4
کسی که قصه ها را می داند
فرمانروای جهان است.
ضرب المثلی از سرخ پوست ها

استنباط ما از این ضرب المثل از قراری دیگر است:
سرخ پوست ها
احتمالا
نمایندگان فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی اشتراکی آغازین اند.
نیای بشری ما هستند.
در آن جامعه
دانش تجربی نیاکان ما
احتمالا
در فرم قصه ها تبیین و
سینه به سینه
نسل به نسل
انتقال یافته است.

به همین دلیل پیش شرط فرمانروائی بر همبود
(که برای آنها جهانی جلوه می کرد)
از آن خود کردن دانش تجربی تبلور یافته در قصه ها ست.

5

یا مرگ یا آزادی حجة الاسلام و المسلمین مجید جعفری تبار
تکنسین استخاره
مهندس راه رابطه با امام زمان
دکتر امور مربوط به عوامفریبی
میلیاردر بی همتا در جهنم اجامر
هر استخاره عاجل به قیمت 150 هزار تومان ناقابل.

6
این دو جمله با یکدیگر تناقض منطقی دارند:
اگر آدم های دور و بر خود را نتوان تغییر داد
بنابرین آدم های منتحب که دور و بر ما هستند
نیز غیرقابل تغییر خواهند بود.

چون بخش دوم
زیرمجموعه ای از بخش اول است.

این حکم بلحاظ تجربی هم نادرست است:
همه چیز و همه کس قابل تغییر اند.
چیزی همیشه همان نمی ماند.
لایتغیر فقط و فقط قانون تغییر است.
حرکت در هستی مطلق است.
سکون نسبی است.

7

این پرت و پلا ها چیه؟
حریف همه چیز دان

چشم.
ما متأسفانه اسم شما را در لیست نداشتیم
تا اجازه بگیریم و بعد پرت و پلا بنویسیم.

بعد از این دیگر دست به قلم نمی بریم
اگر بخواهید فقط اندیشه های متعالی شما را
به اشتراک می گذاریم.

8
کسب و کار طبقات اجتماعی ارتجاعی و بی فردا
واژه بازی است.

بعضی ها فکر می کنند که اگر در واژه ای جای
ح را با ه
ط را با ت
ظ را با ز
عوض کنند،
شق القمر کرده اند.

این جور کرد و کار ها اما
هم از خالی بودن کله و چنته طرف حکایت دارند
و هم از بی دورنمائی و بی فردائی تاریخی او.

طرف چون آینده ندارد
به گذشته بر باد رفته پناه می برد
تا چرخ تاریخ را متوقف سازد.

این جور کارها
فرم هائی از عوامفریبی و خودفریبی اند.
بانو، کدبانو، شهبانو و غیره
عناوینی برای زنان طبقه حاکمه انگل و مفتخور بوده اند.

خان ها و خانزاده ها و خانم ها و خانم زاده ها
بهتر است که واژه های 
نوکر و کلفت و کنیز و رهی و برده و عمله و رعیت و غیره 
را هم بجویند که
سازندگان حقیقی تاریخ شان بوده اند
و بدون کار مستمر آنها
در زباله های خودشان می گندیدند و می گندند.

چنین است رسم سرای درشت
که خانان ببندند پالان به پشت

حالا اگر ریشه واژه ای
 خیلی خیلی پارسی باشد
چه اعجازی به عمل می آورد؟

9
مسئله جفت های دیالک تیکی است:
ضد فرم (شکل)  محتوا ست و نه ماهیت
ضد ماهیت هم پدیده و نمود است و نه فرم.

10
منظور از فکر منفی چیست؟
ضمنا فکر منفی کذائی مگر فکر محسوب نمی شود؟
چگونه می توان شاهد دهشت و ذلتی هراس انگیز بود
و ضمنا مثبت اندیشی پیشه کرد؟

علاوه بر این
این مثبت اندیشی چه گلی بر سر مثبت اندیش کذائی می زند؟

ضمنا افکار به خودی خود کاره ای نیستند.
افکار اگر علمی و انقلابی باشند
پس از نفوذ در توده به قوه مادی بدل می شوند و
به تغییر وضع منجر می شوند
و اگر خرافی و ارتجاعی باشند
پس از نفوذ در توده
فاجعه می افرینند.
مثالش فاشیسم، نازیسم و فوندامنتالیسم است
که دیده ایم و می بینیم
اگر چشمی در کدوی سر داشته باشیم.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر