جمعبندی
از
مسعود
بهبودی
1
زبان چیست؟
زبان و یا تکلم همزاد همزمان تفکر است.
دو قلوی تفکر و تکلم
مادری به نام کار دارند.
تفکر و تکلم زاده کار مادی اند.
زبان
وسیله تبیین و کسب و اشاعه شعور است
شعور ولی در جهنم اجامر
مذموم و ممنوع است
چون شعور میانه خوبی با خرافه و مذهب (شعور
وارونه) ندارد.
2
مو همه جا هست.
هراسی نیست.
ناخن و مو سموم اندام اند که دفع می شوند.
ولی چنان محکم و محتاط بسته بندی می
شوند که بیرون آوردن سم از آنها بسیار دشوار
است
آدمی به یاد بسته بندی زباله های اتمی
در متروپول ها
می افتد.
3
اینجا استراتژی جدید طبقه حاکمه در کار است
بورژوازی امپریالیستی با
مذاهب و خرافه و فوندامنتالیسم های رنگارنگ
به وحدت ارگانیک رسیده است.
مسئله نه مسئله دو ـ سه سال اخیر،
بلکه مسئله ای دیگر است.
حتی سرنگونی رژیم شاه
و سگان زنجیری وابسته دیگر
در پاکستان و ترکیه و غیره
در رابطه با این استراتژی جدید طبقه حاکمه
است.
جلوی چشمان از حیرت دریده بشریت
بورژوازی با اشرافیت برده دار و فئودال (شیوخ
عرب و عجم)
به اتحاد مقدس رسیده است.
آن سان که تقسیم کار جدیدی تشکیل شده است:
طریق یکی می برد
و دیگری می دوزد
و اگر لازم آمد
مثلا در لیبی و غیره
همه با هم می دوزند.
مثلا میراژهای امپریالیستی
از شیخ نشین های خلیج به بمباران لیبی می
پرند.
فوندامنتالیسم همشیره فاشیسم است
و فاشیسم فرمی از سرمایه داری است
یعنی روی دیگر مدال دموکراسی امپریالیستی
است.
4
این شعر لورکا که عادلوف ترجمه کرده،
مرثیه است.
چیزی از جنس افیون است.
چه لذتی؟
شگفتا که قربانی بی چون و چرای فاشیسم
شعری باب طبع طرفداران فاشیسم سروده است.
5
آب اگر راکد بماند
می تواند مرداب شود.
نه، اگر تنها بماند.
آدمی هم اگر راکد بماند
کپک می زند و می گندد
و نه، اگر تنها بماند.
تنهائی می تواند خیلی هم بار آور باشد.
چه بسا در جمع بودن
مایه و موجب گندیدن است
و تنهائی
نوعی رهائی از شر گندیدن است.
6
این جفنگ از سنت اگزوپری
در اثر معروف او
«شازده کوچولو» است.
شازده کوچولو باید تحلیل شود
تا زهر زدائی شود.
7
من عاشقم به آنچه رونده است.
نیما
8
تندیس کودکان قربانی فاشیسم در چکوسلواکی
دیدند آوانتوریسم
ـ چه راست و چه چپ ـ
به کجا می انجامد:
به دو جنگ جهانی مهیب
با 70 تا 80 میلیون کشته
با صدها شهر ویران
با کوره های آدم سوزی
با هولوکاوست
با ستم و سرکوب بی رحمانه بی پناهان و بی
خانمانان
به بهانه های نژادی و ایده ئولوژیکی و غیره
9
شما یک مشت جفنگ از این و آن ازیر کرده اید و
راه افتاده اید
و هی تحویل این و آن می دهید.
شما شاید بلحاظ طبقاتی
جزو جماعات مفتخور و انگل تشریف دارید
و یا بلحاظ معرفتی ـ نظری جزو جماعت ابله.
قبل از هر چیز بهتر است بدانید
که تف استالین بر همه شخصیت های همه تاریخ
شما
شرف دارد.
فکر نکنید این واکنش عصبی است.
این یک حقیقت تاریخی است.
ضمنا حزب توده و رهبران آن نیز
حتی به قول شخصیت های شعورمند شریف از همین طبقه جنابعالی
شریف ترین و خادم ترین حزب و گوهران کیمیای
توده بوده اند.
یاد همه شان به یاد باد.
سنت ما و نیاکان ما
انتقاد است
و ما بهتر از هر بیگانه ای قادر به انتقاد از
خود و نیاکان خود هستیم
و به دستیار هپیلی هپو نیاز نداریم.
10
کعبه
خود سنگنشانی است که ره گم نشود
حاجی،
احرام دگر بند، ببین یار کجا ست.
حریف
«یک
سنگنشانی» ایراد دارد.
چون
خود «ی» در پایان اسامی به معنی یک است.
البته
می توان بطرز زیر هم خواند:
کعبه
یک سنگِ « نشانی» است.
در
آن صورت ایراد نخواد داشت.
احرام:
دو
چادر نادوخته که در ایام حرام یکی را لنگ و ته بند کنند
و دیگری را بر دوش پوشند .
نیما واژه های نشان و نشانه را
تا درجه مقولات فلسفی خویش ارتقا داده
و دیالک تیک نشانه و راه را توسعه داده است.
در
فلسفه اجتماعی نیما
از
انسان ها باید نشان و یا نشانه باقی بماند
تا
زندگی شان معنا کسب کند
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر