۱۳۹۳ آذر ۲۳, یکشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (42)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

1
فرازی از شعر بلندی از
 فروغ مصدق

گیلان
ابتدای پذیرش است
ابتدای خنده های برنج

از درد زالو و مار
خانه های فاخرش را به مازندران می دهد
گالی پوشخانه ها را برای خودش نگه می دارد

هر شب
هم بستر با دریا

و خاکش را که خیس خیس است
ـ وجب به وجب ـ
به خزر می بازد.
ویرایش از دایرة المعارف روشنگری

2
عجب.
ما باید هر شعر و هر چیز دیگر را
نه در خیال خود،
نه بطور سوبژکتیف،
بلکه آنچنان که هست،
یعنی بطور اوبژکتیف (عینی)
تحلیل کنیم.

فروغ مصدق اصلا از این چیزها که در کله حریف می گذرد، خبر ندارد.
ایشان به احتمال قوی از شعرای بورژوائی واپسین وطنی اند.
یکی از مقولات بورژوائی واپسین سکس است.
حالا از نو بخوانید.

3
از کی تا حالا هزاران فدائی کذائی بر ضد جمهوری جهل و جنون
جنگیده که کسی خبر ندارد؟
فدائیان خلق با فدائیان اسلام و
مجاهدین خلق با مجاهدین اسلام و با مجاهدین لیملام
ماهیتا چه تفاوتی داشته اند و دارند؟

4
مفهوم من در آوردی «هنر» در آثار سعدی
 به معنی هنر نیست.
بلکه بهانه ای است.
چیزی فرمالیته است برای خروج از بن بست نظری.
ضمنا جفنگی بیش نیست.

پسر نوح به چه دلیل بی هنر است و سگ بدبخت اصحاب کهف هنرمند؟
با بدان و یا با خوبان نشستن که ربطی به هنر  کسی ندارد.

خمینی و خامنه ای و رفسنجانی و غیره هم
از این تبصره های صوری دارند.
به عنوان مثال هر توده ای که گیرشان آمد، کشتند.
ولی طبری و سایه و سیاوش و ژاله را نکشتند.
به سیاوش حتی گفتند:
«نمی کشیمت.
برو رهبر شو.
چون رهبری زنده نخواهد ماند.»

خوب چرا؟
توده ای بودن سایه و سیاوش
هزار بار قوی تر از بقیه بوده است.

5
الماسی پر فروغ
ـ درخشان تر از آفتاب  ـ
من
ـ هنوز هم ـ
به راز مرگش می اندیشم
و به اسرار زندگی عاشقانه ‏اش،
که در انبوهه ای از ناگفته ها و نانوشته ها
سر به مهرخواهد ماند.

6
حریف مي گويد:
« مذهب ابزاری جهت تسهیل استثمار توده ها ست»

بله در اروپا درست است، اين نظر
ولى در ايران مذهب، خود دولت است نه ابزار.
و اينها از شرايط ايران تحليل درستى ندارند،
 ما در ايران در كنار مبارزه با دولت دينى
با ملاها و اكنون مداح هاى مسلح درگير هستيم
 اين يعنى مذهب دولتى در خدمت مذهب،
مذهبى نباشى كار دولتى هم ندارى،
اصلا حق و حقوق ندارى
آيا باز هم بايد گفت مذهب ابزار است يا عين قدرت دولتى است؟
در اين ٣٥ سال از يك تحليل ماركسيستى از دولت در رفته اند،
پديده اى به اسم دولت داراى خصلت هاى ويژه وخاصى است،
شناخت و تحليل يك پديده بالأسلوب وروش ماركسيستى
بر پايه ديالكتيك چندان سخت نيست.
اما فعلا مى بينيم كه توانش را ندارند تحليل ديالكتيكى از شرايط ايران بدهند. فكر مي كنند ايران مثل اروپا ست
بايد به اينها گفت
بابا ايران دولت مذهبى حاكم است، چيزى كه در افغانستان نيست.

میم

مذهب چگونه می تواند خود دولت تلقی شود؟
مذهب فرمی از شعور اجتماعی است.
مذهب می تواند ایدئولوژی طبقه حاکمه باشد، ولی نمی تواند دولت باشد.

دولت
یعنی ماشین سرکوب بغرنج و بشدت سازمان یافته و سازمان مند و ارگان مند طبقه حاکمه
(وزارتخانه ها، ارتش، پلیس، سپاه پاسداران، بسیج، ژاندارمری، دستگاه قضائی، اجرائی و آموزشی ـ پرورشی و الی آخر)

دولت و یا هیئت حاکمه یعنی وکیل تام الاختیار طبقه حاکمه،
یعنی نماینده سیاسی و ایدئولوژیکی طبقه حاکمه،
یعنی مدافع منافع استراتژیکی طبقه حاکمه

هیئت حاکمه همیشه در
دیالک تیک طبقه حاکمه و هیئت حاکمه
وجود دارد.

در این دیالک تیک نقش تعیین کننده از آن طبقه حاکمه است که
اغلب بی نام و نشان و نامرئی می ماند.
دولت و مذهب و حقوق و قضاوت و هنر و غیره
روبنای ایدئولوژیکی هر جامعه را تشکیل می دهند
و انعکاس زیربنای اقتصادی جامعه اند.

در دولت و مذهب و قضاوت و هنر و غیره 
مناسبات تولیدی جامعه
و بویژه
فرم مالکیت بر وسایل اساسی تولید
تبیین می یابد.

مذهب فرم است و در فرم واحد مذهب
محتواهای طبقاتی چه بسا متتضاد پر می شوند:

دیالک تیک فرم و محتوا
دیالک تیک مذهب و منافع طبقات اجتماعی مختلف

مذهب را دهقانان فقیر با محتوای طبقاتی بکلی دیگری پر می کنند
تا اشرافیت بنده دار و فئودال و یا بورژوا

به قول حریفی به نام انگلس،
تمامی جنبش انقلابی در قرون وسطی
زیر پرچم مذهب صورت گرفته اند.

بخشی از همان مذهب
مخالف سرسخت جنبش های انقلابی دهقانی بود
و با طبقه حاکمه همراهی می کرد.

7
پیش شرط  دوست داشتن حقیقی چیزی
 مثلا صفحه ای در فیس آباد  
شناخت آن است.

ما چیزی نداریم،
ولی از اندیشه  کسی بی تأمل درخور نمی گذریم.
روشنگری کسب و کار خودبرگزیده ی ما ست.

در کامنت نمی توان اندیشه ای را تجزیه و بعد تحلیل کرد.
ضمنا گاهی تحلیل اندیشه ای ساعت ها طول می کشد
و کلی انرژی جسمی و روحی می ستاند.

انرژِی اما زندگی ما ست و
باید حداقل به نحوی از انحا مفیدتر افتد و ماندگارتر گردد.
به همین دلیل انتشار مستقل اندیشه و تأمل مربوط بدان بهتر است.

محتوای اصلی کامنت شما
(شکستن همه کاسه کوزه ها بر سر توده ها) 
اندیشه نادرست دیر آشنائی است.

از هدایت تا شاملو و هر کس دیگر که ادعائی دارد
همین اندیشه  را تکثیر و بازتکثیر کرده اند.

در روند تحلیل لاطائلات شریعتی خواهید دید.
محتوای اصلی اندیشه  شما در تحلیل افکار و آثار هدایت و شاملو وغیره نیز مورد  بحث قرار گرفته است.

8
در سرزمین من چندی است که واژه ها واژگون شده اند.
اینجا، گنج را جنگ می خوانند، درمان را نامرد و قهقه را هق هق!
دزد اما همان دزد است،
درد همان درد
گرگ همان گرگ.
می دانی چرا؟
چون در سرزمین من، نادان از هر طرف همواره نادان است.

9
حریف
 
1892 کهنه سرباز آمریکایی
فقط در سه ماه اول 2014
دست به خودکشی زده اند.

ادامه این وضعیت یعنی خودکشی حدود 7500 سرباز
در سال جاری
یعنی در هر روز 22 سرباز
و در هر 80 دقیقه یک سرباز
 
این آمار نشان می دهد که
میزان خودکشی سربازان آمریکایی
بیش از تلفات ارتش آمریکا در جنگ عراق و افغانستان بوده است.

میم

انتحار در فلسفه بورزوایی واپسین  (امپریالیسم)
به معنی انقلاب است و انقلاب به معنی عنگلاب.

در تئوری اجتماعی البر کامو
عمل عنگلابی انتحار
 به معنی طغیان علیه پوچی زندگی است.
 
انتحار در قاموس طبقات اجتماعی واپسین
(از امپریالیسم تا فوندامنتالیسم)
نه فاجعه، بلکه نسخه ی نجات و رهائی است.
نه به معنی سقوط به اسفل السافلین،
 بلکه به معنی ورود عنقریب به بهشت برین است.

10
پلورالیسم یک مفهوم فلسفی است و تعریف دارد.
مارکسیسم ـ لنینیسم بر خلاف تصور شما،
مخالف سرسخت پلورالیسم در حزب کمونیستی است.
این مقاله باید مورد تحلیل قرار گیرد تا به جفنگیات پوپر و سروش و شرکاء 
هم ضمنا پاسخ علمی و منطقی ـ تجربی ـ نظری داده شود.

اگر قصد آشنائی با مفهوم پلورالیسم دارید،
مراجعه کنید به  تارنمای دایرة المعارف روشنگری


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر