۱۳۹۳ آذر ۲۰, پنجشنبه

شعر نیما یوشیج در آئینه سیاوش کسرائی (39)


نیمایوشیج (1274 ـ 1338)
تحلیل واره ای از
گاف سنگزاد

تز یازدهم   
پنجره
شاید به نظر پاره ای از منتقدان برسد که وزن و واژه «پنجره من» در ابتدای بند دوم به فصاحت و موسیقی شعر صدمه رسانده باشد و می توانست که حذف شود، اما باید بدانیم که پنجره راه برونرفت و هواکش و محل چشم انداز نیما ست.
پنجره مرکز فرماندهی نیما ست و او به هیچ قیمت و به هیچ روی این روزنه را بر خود نمی بندد.
این پنجره همواره تصویر نیما را در چارچوب خود قاب گرفته است، تصویری که اغلب یا در پرتو شدید نور و یا به سبب تاریکی بسیار محو و ندیدنی است.

ز مردی در درون پنجره مانده است، ناپیدا نشانه
(توکا)

و از همین دریچه روشن است که نیما با مخاطبان حریصش که دیدارش را بال بر شیشه می کوبند، به گفتگو می نشیند
و یا دیدار می نماید و پرهیز می کند:

ز مردی در درون پنجره برمی شود آوا
دودوک دوکا، آقا توکا، چه کارت بود با من؟
(توکا)

یا
همه شب زن هرجائی
به سراغم می آمد
به سراغ من خسته چو می آمد او
بود بر سر پنجره ام
یاسمین کبود فقط
همچنان او که می آید به سراغم پیچان
(زن هر جائی)

و بر پشت شیشه های همین پنجره است که سوسک سیا به هوای روشنائی پرواز می گیرد:
تی تیکظ تی تیک
در این کران ساحل و به نیمه شب
نک می زند
سیولیشه پشت شیشه
(سیولیشه)

آری نیما مرد کنار پنجره است
و پنجره حد فاصل اتاق شاعر و فضای بیرونی است.

·        سیاوش در این تز به توضیح نقش و فونکسیون پنجره در شعر نیما کمر می بندد.
·        ما این تز را به اجزای متشکله اش تجزیه می کنیم تا بتوانیم مورد تأمل و تحلیل قرار دهیم:

حکم اول
شاید به نظر پاره ای از منتقدان برسد که وزن و واژه «پنجره من» در ابتدای بند دوم 
به فصاحت و موسیقی شعر صدمه رسانده باشد و می توانست که حذف شود، 
اما باید بدانیم که پنجره راه برونرفت و هواکش و محل چشم انداز نیما ست.

·        به این توضیح سیاوش باید دقت کرد.
·        «شاید به نظر پاره ای از منتقدان برسد که وزن و واژه «پنجره من» در ابتدای بند دوم به فصاحت و موسیقی شعر صدمه رسانده باشد!»

·        هر خواننده ای اکنون از سیاوش انتظار توضیح و یا حداقل توجیه این مسئله را دارد که خود او طرح کرده است:
·        واژه «پنجره من» به فصاحت و موسیقی شعر صدمه می رساند!

·        آیا سیاوش به این معضل می پردازد؟
·        اگر نه، چرا مسئله را نخست طرح و بعد لاینحل رها می کند؟

·        در تمامت تز بعدی، ظاهرا حتی اشاره ای به این معضل نمی شود.

·        سیاوش اما در واقع به این مسئله می پردازد.
·        او با یک تیر در آن واحد دو هدف را نشانه می گیرد:

·        هم به این پرسش پاسخ می دهد و هم نقش و فونکسیون پنجره را تشریح می کند.

1
·        دشواری مسئله در این است که پاسخ به این معضل در اهمیت بی چون و چرای پنجره و نقش و فونکسیون آن است.

2
·        پنجره در شعر نیما از آن چنان اهمیتی برخوردار  است که «صدمه بر فصاحت و موسیقی شعر» قابل اغماض و چشم پوشی می نماید.

3
·        برای درک این نکته باید به دیالک تیک فرم و محتوا واقف بود و به نقش تعیین کننده محتوا.

4
·        اهمیت نقش و فونکسیون پنجره در شعر نیما، اهمیتی محتوائی است، در حالیکه «صدمه ناچیز بر فصاحت و موسیقی شعر» از اهمیت فرمال (صوری) برخوردار است و قابل چشم پوشی است.

5
·        البته باید توجه داشت که بی توجهی به عناصر فرمال در همه زمینه ها، چندان اوج نگیرد که دیالک تیک فرم و محتوا به دیالک تیک واره هیچ و همه چیز بدل شود و متلاشی گردد.
·        بی اعتنائی به عناصر فرمال چه بسا می تواند بسیار گران تمام شود.

6
·        عدم توجه بسیاری از احزاب، سازمان ها و گروه ها به همین دیالک تیک فرم و محتوا و به نقش بسیار مهم فرم، علیرغم نقش تعیین کننده محتوا زمینه را به قتل عام صدها کادر ارزنده بی همتا هموار کرده است و بر جنبش رهائی اجتماعی لطمات جبران ناپذیر وارد ساخته است.

7
·        اما معایب فرمال ناچیز می توانند با توجه به اهمیت عناصر محتوائی مورد صرفنظر قرار گیرند.

حکم دوم
پنجره راه برونرفت و هواکش و محل چشم انداز نیما ست.

·        سیاوش برای پنجره در شعر نیما سه فونکسیون برمی شمارد:

1
راه بروفت

·        اکنون این سؤال خود را بسان جنی بر در و دیوار ذهن می کوبد که از کی تا حالا پنجره راه برونرفت محسوب می شود.
·        راه برونرفت از خانه معمولا در نام دارد و نه پنجره، مگر اینکه منظور سیاوش گربه و یا دزد باشد.
·        اما کاربرد این مفهوم از سوی سیاوش احتمالا دلیل پسیکولوژیکی دارد.
·        مبارزان انقلابی در مبارزات مخفی و زیر زمینی چه بسا به رفتار نامعمول مجبور می شوند.
·        شاید همین پدیده است که در ذهن سیاوش ته نشین شده و ناخودآگاهانه بر زبان می آید.
·        پنجره در هر صورت راه برونرفت اضطراری است.

2
هواکش

·        پنجره فونکسیون تهویه خانه را به عهده دارد و حق در این مورد با سیاوش است.
·        پنجره اما علاوه بر این برای ورود نور و روشنائی است.

3
محل چشم انداز

·        سیاوش ظاهرا پنجره را پل پیوند میان نیما و طبیعت تلقی می کند.
·        ما نظری دیگر به شعر شبتاب می اندازیم تا با پنجره نیما آشنا شویم:

شبتاب
و مانند چراغ من، که سوسو می زند در پنجره ی من
نگاه چشم سوزانش ـ امید انگیز ـ با من
در این تاریکمنزل می زند سوسو.

·        ما با دقت بیشتر در می یابیم که نیما چراغ را هومانیزه می کند.
·        نیما در این شعر به چراغ شخصیت انسانی می بخشد:
·        چراغ به انسانی تشبیه می شود که چشمش می سوزد و با نگاه چشم سوزانش در دل نیما امید برمی انگیزد.

·        چرا چراغ امیدانگیز است؟

1
·        برای اینکه منزل نیما تاریک و شبزده است.

2
·        برای اینکه چراغ بسان جنگاوری با چشم سوزانش به جنگ با تیرگی برخاسته است.

3
·        می توان گفت که نیما در چراغ، همرزمی شب ستیز احساس می کند.

4
·        رابطه چراغ با پنجره رابطه محتوا با فرم است:
·        نیما ـ احتمالا بی آنکه خود بداند ـ دیالک تیک فرم و محتوا را از سوئی به شکل دیالک تیک پنجره و چراغ و از سوی دیگر به شکل دیالک تیک نیما و تاریکمنزل بسط و تعمیم می دهد.

5
·        می توان گفت گه چراغ نیما به این دلیل در پنجره است که در دو جبهه بر ضد ظلمت می جنگد:
·        در جبهه داخلی و خارجی.

الف
·        از سویی بر ضد ظلمت تاریکمنزل

ب

·        و از سوی دیگر بر ضد ظلمت شب در برون از خانه

6
·        بلحاظ فلسفی می توان گفت که نیما دیالک تیک داخلی و خارجی را به شکل دیالک تیک ظلمت حاکم بر منزل و ظلمت حاکم بر محیط خارجی بسط و تعمیم می دهد.

7
·        دیالک تیک داخلی و خارجی یکی از شناخت افزارهای دیالک تیکی بسیار مهم است و نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از آن داخلی است.

8
·        مبارزه طبقاتی همیشه در دو جبهه داخلی و خارجی صورت می گیرد.

حکم دوم

 پنجره مرکز فرماندهی نیما ست و او به هیچ قیمت و به هیچ روی
این روزنه را بر خود نمی بندد.

·        محتوای این فرمولبندی سیاوش غول آسا ست:
·        سیاوش با همین حکم ساده، از چند و چون نیما پرده برمی دارد.
·        ما از شباهت دید خود با سیاوش غافلگیر می شویم.
·        کمتر کسی بلحظ تئوری و متد به اندازه سیاوش به ما نزدیک است.
·        پی بردن به این حقیقت امر، کوهی از اندوه در دل ما احداث می کند.

·        نیما بنظر سیاوش نه شاعر محض، بلکه فرماندهی است و پنجره پل پیوند فرمانده با سپاه است.
·        نیما از طریق پنجره بکمک چراغ نبرد بر ضد ظلمت را رهبری می کند.
·        نیما با نور چراغش نه تنها امید، بلکه علامت می دهد.

·        نیما در قاموس سیاوش شخصیتی سرتاپا لنینی است:
·        تجسم تئوری و پراتیک در آن واحد است، فرمانده است!

·        نیما شباهت غریبی به خود سیاوش دارد.

·        یاد خروشان هر دو به یاد باد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر