۱۳۹۳ آذر ۱۶, یکشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (30)

دوستی
جمعبندی از
مسعود بهبودی

1
سؤال اما این است که
 مفهوم «دوست داشتن»
به چه معنی است؟
چرا خیلی ها این چنین سیری ناپذیر
گرسنه و تشنه دوست داشته شدن اند؟
چرا خیلی ها
دوست داشتن چیزی را و یا کسی را
مرتب به رخ این و آن می کشند؟

2
اگر مناسبات اجتماعی حاکم در جامعه مؤلف را
بطرز رئالیستی منعکس کنیم،
باید جمله او را نوسازی و عملا تصحیح کنیم
و به شرح زیر فرمولبندی کنیم:
سؤال ولی این است که
چرا و به چه دلیل
مردم کشور مؤلف به چنین ذلتی افتاده اند؟

3
«مصیب نامه»  
اثری از عطار نیشابوری
 
مردی از دیوانه ای پرسید:
«اسم اعظم خدا را می دانی؟»

دیوانه گفت:
«اسم اعظم خدا، نان است.
اما این را جایی نمی توان گفت.»
 
مرد گفت:
« نادان شرم کن،
چگونه اسم اعظم خدا نان است؟»
دیوانه گفت:
«در قطحی نیشابور چهل شبانه روز می گشتم،
نه هیچ جایی صدای اذان شنیدم
ونه درب هیچ مسجدی را باز دیدم ،
از آنجا بود که دانستم،
اسم اعظم خدا و بنیاد دین و مایه اتحاد مردم، نان است.»   

میم

بیان دیگری از مهمترین کشف کارل مارکس موسوم به
تز «درک ماتریالیستی تاریخ»

4
اثری از حسین رزاقی
پارسا  بغدادی

  كشاورزی الاغ پیری داشت كه یك روز اتفاقی به درون یك چاه بدون آب افتاد.  
كشاورز هر چه سعی كرد
نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.
پس برای اینكه حیوان بیچاره زیاد زجر نكشد، كشاورز و مردم روستا
تصمیم گرفتند، چاه را با خاك پر كنند
تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.
  مردم با سطل روی سر الاغ خاك می ریختند
اما الاغ هر بار خاك های روی بدنش را می تكاند و زیر پایش می ریخت
و وقتی خاك زیر پایش بالا می آمد، سعی می كرد روی خاك ها بایستد.

روستایی ها همینطور به زنده به گور كردن الاغ بیچاره ادامه دادند
و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد
 تا اینكه به لبه چاه رسید و در حیرت كشاورز و روستائیان
از چاه بیرون آمد.

  نتیجه اخلاقی

  مشكلات، مانند تلی از خاك بر سر ما می ریزند
و ما همواره دو انتخاب داریم:
  اول اینكه اجازه بدهیم مشكلات ما را زنده به گور كنند
 دوم اینكه از مشكلات سكویی بسازیم برای صعود 
پایان

5
هر کاری
 ـ اگر کار باشد ـ 
همیشه حساب شده است:
هر کاری مادیت یابی روح است:
هر کاری برون آئی اندیشه است که در کله پخته شده.
کرد و کار نیندیشیده و حساب نشده
مثلا آب در هاون کوبی
کار محسوب نمی شود.

6
ما هم داریم تمرین می کنیم.
ولی راه و روش مطمئن
برای  آموزش هر علم 
عبارت است از آموزش مفاهیم آن علم
و تمرین همان مفاهیم در زندگی.

ما مفاهیم مارکسیسم ـ لنینیسم را
  ترجمه و منتشر و ضمنا تمرین می کنیم.

مثل آموزش حرفه و هنر نجاری
که با آشنائی با اره و رنده و غیره و طرز کار با آنها شروع می شود
 و با تمرین نحوه کاربست اره و رنده و غیره تحکیم می یابد.
ما به عنوان مثال کاربست مفاهیم علم موسوم به
مارکسیسم ـ لنینیسم را
در بررسی افکار و آثار و اشعار این و آن تمرین می کنیم.
شما بسته به علایق و سلایق خود
حتما راه و رسم دیکری را ترجیح خواهید داد.
مثلا اگر فوتبالیست باشید
همین  مفاهیم را در فوتبال تمرین خواهید کرد.

7

حریفی می گفت در بعضی جاها زنده ها را
لگدمال می کنند و بی خیال می گذرند
تا به زیارت قبور مرده هائی بروند که هفتصد کفن پوسانده اند.
همین جناب رازقی (؟)  
یکی از بزرگان بعضی از جاها ست که
هواداران کف بر لب بزرگانش
اسمش را هم حتی نشینده اند و حال هم که می شنوند
 از فرط حواس پرتی غلط تلفظ می کنند.
جناب رازقی شاید اگر شانس بیاورد و بمیرد،
در بعضی جاها کشف و شناخته شود.
خوشا به حال اموات هفت کفن پوشانده!
خوشا به حال سکنه سعادتمند بعضی جاها!

8
مادر بزرگ
ـ بلحاظ توان تفکر ـ
فرسنگ ها پیشرفته تر از علما و فضلای معاصر است:
مادر بزرگ عام را و کل را در نظر دارد
که حاوی و حامل حقیقت اند.
 فضلای ما جزء را و خاص را.
 لیموی ترش و شیرین را.

9 
دقیقی  
«گنج سخن»
 
اگر بتگر چون او پیکر نگارد
مریزاد آن خجسته دست بتگر

10
خانم گاف در واکنش به نصایح ناصحی نوشت:
«حزب طبقه کارگر فقط می تواند حزبی فلسفی باشد.»
چون بدون فلسفه
(خرد، به قول هگل)
نمی توان از منافع طبقه کارگر دفاع کرد.

جای خرد ستیزان (فلسفه ستیزان)، علم ستیزان و دیالک تیک ستیزان
احزاب فوندامنتالیستی، استالینیستی و فاشیستی است
و نه حزب طبقه کارگر.
حزبیزی فرض ایتمیین دار الحمار، ای دوستان!

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر