سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
لیسانس حقوق و علوم سیاسی
کارمند وزارت بهداری
شین میم شین
له له و تنفس
·
خوابم نمی برد
·
گوشم فرودگاه صداهای بی صدا ست
·
باور نمی کنی
·
اما
*****
·
من پچ پچ غمین تصاویر عشق
را
·
ـ محبوس و چارمیخ به دیوار سال ها ـ
·
پیوسته باز می شنوم در درون شب
·
من رویش گیاه و رشد نهالان
·
پرواز ابرها، تولد باران
·
تخمیرهای ساکت و جادویی زمین
·
من نبض خلق را
·
از راه گوش می شنوم، آری
·
همواره من تنفس دریای زنده
را
·
تشخیص می دهم
·
باور نمی کنی
·
اما
*****
·
در زیر پاشنه ی هر در
·
در پشت هر مغز
·
من له له سگان مفتش را
·
ـ پی جوی و هرزه پوی ـ
·
احساس می کنم
·
حتی
*****
·
از هر بلور واژه که جان
می دهد به خلق
·
نان و گل و سلامت و آزادی
·
می بینم آشکار
·
این پوزه های وحشت را
·
ـ له له زنان و هار ـ
·
آن گیاه از میان صداهای
گونه گون
·
این له له، آن تنفس
·
هر دم بلند
·
بنهفته هر صدایی دیگر
·
تا آستان قلبم بی تاب
·
نزدیک می شوند
·
نزدیک می شوند و خوابم نمی برد
*****
·
اینک منم مهاجم و محبوس
·
لبریز آب های طاغی دریای
سهمگین
·
قربانی سگان تکاپو
·
می گردم و به بازوانم مواج
·
هر چیز را به گردم می گردانم
·
می ترسم
·
اما می ترسانم
*****
·
دندان من ز خشم به هم سوده می شود
·
آشوب می شود دل من، درد می کشم
·
با صد هزار زخم که در
پیکرم مرا ست
·
دریا درون سینه من جوش می زند
·
فریاد می زنم :
·
ای قحبگان نان به پلیدی خور دروغ،
·
دشنام می دهم به شما با تمام جان!
·
قی می کنم به روی شما از صمیم فلب!
*****
·
جان، سفره سگان گرسنه
·
تن، وصله پوش زخم
·
چون ساحلی جدا شده دریایش از کنار
·
در گرگ و میش صبح
·
تابم تب آوریده و خوابم نمی برد
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر