سرچشمه:
صفحه فیسبوک
لی لی
سنگزاد
واژه
باید خود باد
واژه
باید خود باران باشد
(اشارتی
حکیمانه
از
سوی سهراب سپهری نه
تنها یک احساس شاعرانه در قالب کلمات)
·
حق با حریف است:
·
این شعر سهراب سپهری، فقط احساس
شاعرانه ای نیست، بلکه ضمنا بیانگر جهان بینی سهراب است.
·
جهان بینی سهراب سپهری باید مورد
تأمل و تحلیل قرار گیرد.
·
این نقل قول حریف، از شعر بلندی
است:
هر کجا هستم، باشم،
آسمان مال من است.
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است.
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت؟
آسمان مال من است.
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است.
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت؟
من نمیدانم
که چرا میگویند:
« اسب حیوان نجیبی است، کبوتر زیبا ست.»
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
چشمها را باید شست ، جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
چشمها را باید شست ، جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد
·
ما همین فراز از این شعر بلند
سهراب را مورد تأمل قرار می دهیم:
1
هر کجا هستم، باشم،
آسمان مال من است.
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است.
آسمان مال من است.
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است.
·
سهراب در این بند شعر چه برای گفتن
دارد؟
·
او با مفهوم «هر کجا هستم، باشم»،
مقوله مکان را به خاطر خواننده خطور می دهد و اعلام می دارد که بی اعتنا به مکان،
آسمان، پنجره، فکر، هوا، عشق و زمین به او تعلق دارد.
·
کسب و کار عرفان هم همین است.
·
ذوب همه چیزهای مادی و روحی و
روانی در همدیگر و انکار تفاوت ها و حتی مبرهن ترین حقایق.
·
ادعای هویت واحد برای خدا و خرما و
خلق.
2
·
سهراب در این بند شعر، بسان خان
فئودال قلدری بر پیشانی هر چه دم دست می یابد، مهر خود را می کوبد و جزو مایملک
خویش اعلام می دارد.
·
مالکیت خصوصی چیز بشدت شیرینی است.
·
در آگهی های تبلیغاتی طبقه حاکمه امپریالیستی
صدها بار در روز همه از زبان حریف خوش پوشی می شنوند:
·
ویلای من، کشتی تجملی من، زن من،
حساب بانکی من.
·
شاید به همین دلیل سهراب اینهمه
هوادار دارد.
3
·
این اما همان سهرابی است که وقتی
چند هفته از میهن دور می افتد، کلافه می شود و نامه های سوزناک می نویسد.
·
همین کلافگی به معنی یاوه بودن این
دعاوی است.
·
چون او نمی تواند آسمان، پنجره،
فکر، هوا، عشق و زمین را در نیویورک مال خود تصور کند.
·
محک صحت و سقم دعاوی، پراتیک
(آزمون و آزمایش و تجربه و عمل) است.
·
پراتیک قاضی القضات رشوه نگیر
سرسختی است و مشت خیلی ها را وا می کند.
4
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت؟
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت؟
·
قارچ های غربت هیچ خیری هم نداشته
باشند، کمک بزرگی برای تمیز حقیقت از جفنگ اند.
·
قارچ های غربت نشان می دهند که
آسمان، پنجره، فکر، هوا، عشق و زمین همه جا مال بعضی ها نیستند.
5
من نمیدانم
که چرا میگویند:
« اسب حیوان نجیبی است، کبوتر زیبا ست.»
·
یکی دیگر از ویژگی های عرفان، ضمن
قایل شدن هویت کذائی واحد به همه چیز، انکار هویت واقعی چیزها ست.
·
عرفان به آسانی آب خوردن، خدا و
خلق و خرما را یکسان قلمداد می کند و اگر میلش کشید همه را هیچ می انگارد.
·
به همین دلیل گفته می شود که عرفان
فرمی از ایراسیونالیسم (خردستیزی) است و باید بر ضد آن دست به روشنگری علمی و
انقلابی زد و مانع عوامفریبی چپ نمایانه عرفان شد.
6
·
سهراب در این بند شعر، در نهایت
معصومیت و مظلومیت هویت واقعی چیزها را و تفاوت ساختاری و فونکسیونی واقعی آنها را
منکر می شود.
·
این چیزی جز عوامفریبی نیست.
·
اسب و هر چیز دیگر ساختار و فونکسیون
و نتیجتا هویت خاص خود را دارد و بسته به این هویت عینی توصیف می شود و کبوتر نیز
به همین دلیل زیبا نامیده می شود.
·
صفات داده شده به چیزها نه چیزی مطلقا
سوبژکتیف و دلبخواهی از سوی این و آن، بلکه ـ قبل از همه ـ چیزی اوبژکتیف و یا
عینی است.
·
یعنی مستقل از این و آن است.
7
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست.
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
.
·
بلبل را در قفس نگه می دارند، برای
اینکه ساختار و فونکسیون بلبل مثلا ظاهر زیبا و چهچه خوشایند آن دیدنی و شنیدنی
اند.
·
کرکس ساختار و فونکسیون بکلی
متفاوتی دارد و بر خلاف بلبل نه ظاهر زیبا دارد و نه استعداد چهچه تا کسی آن را به
هر مصیبتی صید کند و در قفس بزرگی نگه دارد.
·
ساختار و فونکسیون گل شبدر هم با
لاله از هر نظر فرق دارد.
·
چیزهای هستی هر کدام ساختار و فونکسیون
و نتیجتا هویت خود را و خصوصیات خاص خود را دارند و به همین دلیل فقط در زمینه
معینی قابل استفاده برای بشر اند.
·
بهتر هم همین است.
8
چشمها را باید شست ، جور دیگر باید دید
.
·
وقتی گفته می شود که عرفان عینیت
چیزها را انکار می کند، به همین دلیل است.
·
سهراب دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت را
به شکل دوئالیسم هیچ و همه چیز بسط و تعمیم می دهد و فکر می کند که با شستن چشم ها
می توان جور دیگر دید و ضمنا بر ساختار و فونکسیون و نتیجتا بر هویت درخود (فی
نفسه) هر چیز فاتحه ای بلند بالا خواند.
9
واژه ها را باید شست
.
·
حریف، این شعر سهراب را تحت اللفظی
معنی کرده و خیال می کند که منظور سهراب تعریف عینی و علمی دقیق از چیزها ست.
·
اتفاقا درست بر خلاف تصور
اوپتیمیستی (خوش بینی) حریف، عرفان تنها
نیتی که در سر دارد، به ابتذال کشیدن تعاریف علمی و عینی از چیزها ست.
·
عرفان سودائی جز تخریب خانه خرد خلق
ندارد.
·
پیش شرط تخریب خانه خرد خلق، محروم
سازی مفاهیم از تعریف عینی و علمی است.
·
منظور سهراب از شستشوی واژه ها نیز
جز این نیست.
10
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد.
·
واژه چیست؟
·
برای کشف چیستائی واژه باید از خود
پرسید:
·
مفهوم چیست؟
·
مفهوم « باد» نتیجه تجرید فکری
است.
·
در روند این تجرید فکری همه ی خودویژگی
های فردی انواع و اقسام مختلف بادها کنار نهاده می شوند و وجه مشترک همه آنها عمده
می شود.
·
آنگاه مفهوم انتزاعی «باد» تشکیل
می یابد که در زبان های مختلف در فرم مادی واژه تبیین می یابد:
·
باد، یل، ویند و غیره
·
واژه، البسه مادی مفهوم است.
·
واژه، تجلی عام (مفهوم) در خاص (واژه)
و یا منفرد است.
11
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد
·
واژه های باد و باران نمی توانند خود
باد و باران باشند.
·
ولی با خواندن و شنیدن واژه های
باد و باران می توان از عالم مجرد به عالم مشخص برگشت و با همه انواع و اقسام
بادها و باران ها آشنا شد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر