۱۳۹۳ آذر ۲۴, دوشنبه

نقل قول هائی از این و آن (239)

 
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
 لی لی
سنگزاد

واژه باید خود باد
واژه باید خود باران باشد
(اشارتی حکیمانه
از سوی سهراب سپهری نه تنها یک احساس شاعرانه در قالب کلمات)
  

·        حق با حریف است:
·        این شعر سهراب سپهری، فقط احساس شاعرانه ای نیست، بلکه ضمنا بیانگر جهان بینی سهراب است.
·        جهان بینی سهراب سپهری باید مورد تأمل و تحلیل قرار گیرد.
·        این نقل قول حریف، از شعر بلندی است: 

هر کجا هستم، باشم،
آسمان مال من است.
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است.
چه اهمیت دارد
گاه اگر می ‌رویند
قارچ‌ های غربت؟
من نمی‌دانم
که چرا می‌گویند:
« اسب حیوان نجیبی است، کبوتر زیبا ست.»
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
چشم‌ها را باید شست ، جور دیگر باید دید
واژه‌ ها را باید شست
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد

·        ما همین فراز از این شعر بلند سهراب را مورد تأمل قرار می دهیم: 

1
هر کجا هستم، باشم،
آسمان مال من است
.
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است.

·        سهراب در این بند شعر چه برای گفتن دارد؟

·        او با مفهوم «هر کجا هستم، باشم»، مقوله مکان را به خاطر خواننده خطور می دهد و اعلام می دارد که بی اعتنا به مکان، آسمان، پنجره، فکر، هوا، عشق و زمین به او تعلق دارد.

·        کسب و کار عرفان هم همین است.
·        ذوب همه چیزهای مادی و روحی و روانی در همدیگر و انکار تفاوت ها و حتی مبرهن ترین حقایق.
·        ادعای هویت واحد برای خدا و خرما و خلق.

2
·        سهراب در این بند شعر، بسان خان فئودال قلدری بر پیشانی هر چه دم دست می یابد، مهر خود را می کوبد و جزو مایملک خویش اعلام می دارد.
·        مالکیت خصوصی چیز بشدت شیرینی است.

·        در آگهی های تبلیغاتی طبقه حاکمه امپریالیستی صدها بار در روز همه از زبان حریف خوش پوشی می شنوند:
·        ویلای من، کشتی تجملی من، زن من، حساب بانکی من.

·        شاید به همین دلیل سهراب اینهمه هوادار دارد.

3
·        این اما همان سهرابی است که وقتی چند هفته از میهن دور می افتد، کلافه می شود و نامه های سوزناک می نویسد.
·        همین کلافگی به معنی یاوه بودن این دعاوی است.
·        چون او نمی تواند آسمان، پنجره، فکر، هوا، عشق و زمین را در نیویورک مال خود تصور کند.

·        محک صحت و سقم دعاوی، پراتیک (آزمون و آزمایش و تجربه و عمل)  است.
·        پراتیک قاضی القضات رشوه نگیر سرسختی است و مشت خیلی ها را وا می کند.

4
چه اهمیت دارد
گاه اگر می ‌رویند
قارچ‌ های غربت؟

·        قارچ های غربت هیچ خیری هم نداشته باشند، کمک بزرگی برای تمیز حقیقت از جفنگ اند.
·        قارچ های غربت نشان می دهند که آسمان، پنجره، فکر، هوا، عشق و زمین همه جا مال بعضی ها نیستند.

5
من نمی‌دانم
که چرا می‌گویند:
« اسب حیوان نجیبی است، کبوتر زیبا ست.»

·        یکی دیگر از ویژگی های عرفان، ضمن قایل شدن هویت کذائی واحد به همه چیز، انکار هویت واقعی چیزها ست.

·        عرفان به آسانی آب خوردن، خدا و خلق و خرما را یکسان قلمداد می کند و اگر میلش کشید همه را هیچ می انگارد.
·        به همین دلیل گفته می شود که عرفان فرمی از ایراسیونالیسم (خردستیزی) است و باید بر ضد آن دست به روشنگری علمی و انقلابی زد و مانع عوامفریبی چپ نمایانه عرفان شد.

6
·        سهراب در این بند شعر، در نهایت معصومیت و مظلومیت هویت واقعی چیزها را و تفاوت ساختاری و فونکسیونی واقعی آنها را منکر می شود.
·        این چیزی جز عوامفریبی نیست.

·        اسب و هر چیز دیگر ساختار و فونکسیون و نتیجتا هویت خاص خود را دارد و بسته به این هویت عینی توصیف می شود و کبوتر نیز به همین دلیل زیبا نامیده می شود.
·        صفات داده شده به چیزها نه چیزی مطلقا سوبژکتیف و دلبخواهی از سوی این و آن، بلکه ـ قبل از همه ـ چیزی اوبژکتیف و یا عینی است.
·        یعنی مستقل از این و آن است.

7
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست.
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
 
.
·        بلبل را در قفس نگه می دارند، برای اینکه ساختار و فونکسیون بلبل مثلا ظاهر زیبا و چهچه خوشایند آن دیدنی و شنیدنی اند.
·        کرکس ساختار و فونکسیون بکلی متفاوتی دارد و بر خلاف بلبل نه ظاهر زیبا دارد و نه استعداد چهچه تا کسی آن را به هر مصیبتی صید کند و در قفس بزرگی نگه دارد.

·        ساختار و فونکسیون گل شبدر هم با لاله از هر نظر فرق دارد.
·        چیزهای هستی هر کدام ساختار و فونکسیون و نتیجتا هویت خود را و خصوصیات خاص خود را دارند و به همین دلیل فقط در زمینه معینی قابل استفاده برای بشر اند.
·        بهتر هم همین است.

8
چشم‌ها را باید شست ، جور دیگر باید دید 
.
·        وقتی گفته می شود که عرفان عینیت چیزها را انکار می کند، به همین دلیل است.
·        سهراب دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت را به شکل دوئالیسم هیچ و همه چیز بسط و تعمیم می دهد و فکر می کند که با شستن چشم ها می توان جور دیگر دید و ضمنا بر ساختار و فونکسیون و نتیجتا بر هویت درخود (فی نفسه)  هر چیز فاتحه ای بلند بالا خواند.  

9
واژه‌ ها را باید شست 
.
·        حریف، این شعر سهراب را تحت اللفظی معنی کرده و خیال می کند که منظور سهراب تعریف عینی و علمی دقیق از چیزها ست.
·        اتفاقا درست بر خلاف تصور اوپتیمیستی (خوش بینی)  حریف، عرفان تنها نیتی که در سر دارد، به ابتذال کشیدن تعاریف علمی و عینی از چیزها ست.
·        عرفان سودائی جز تخریب خانه خرد خلق ندارد.
·        پیش شرط تخریب خانه خرد خلق، محروم سازی  مفاهیم از تعریف عینی و علمی است.
·        منظور سهراب از شستشوی واژه ها نیز جز این نیست.

10
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد.
 
·        واژه چیست؟

·        برای کشف چیستائی واژه باید از خود پرسید:
·        مفهوم چیست؟

·        مفهوم « باد» نتیجه تجرید فکری است.
·        در روند این تجرید فکری همه ی خودویژگی های فردی انواع و اقسام مختلف بادها کنار نهاده می شوند و وجه مشترک همه آنها عمده می شود.
·        آنگاه مفهوم انتزاعی «باد» تشکیل می یابد که در زبان های مختلف در فرم مادی واژه تبیین می یابد:
·        باد، یل، ویند و غیره

·        واژه، البسه مادی مفهوم است.
·        واژه، تجلی عام (مفهوم) در خاص (واژه) و یا منفرد است.

11
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد

·        واژه های باد و باران نمی توانند خود باد و باران باشند.
·        ولی با خواندن و شنیدن واژه های باد و باران می توان از عالم مجرد به عالم مشخص برگشت و با همه انواع و اقسام بادها و باران ها آشنا شد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر