سعدی شیرازی
( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت چهاردهم
(گلستان با ب اول، ص
34 ـ 38)
تحلیلی
از شین میم شین
(خلیل خطیب رهبر: دیوان غزلیات سعدی مقدمه ص 41)
به سرو گفت کسی:
«میوه ای نمی آری»
جواب داد که آزادگان تهیدست اند.
·
معنی تحت اللفظی:
·
کسی از سرو دلیل بی ثمر بودنش را
سؤال کرد.
·
سرو دلیل بی ثمر بودن خود را
آزادگی خویش دانست.
·
سعدی در این بیت با تیر واحدی
چندین نشان تئوریکی ـ ایده ئولوژیکی می زند:
1
·
او اولا جامعه بشری را به دو طبقه
آزاده (خودمختار) و بنده (وابسته) تقسیم بندی می کند.
·
خواننده خواه و ناخواه پس از «از
آن خود کردن» ایده ئولوژی و تئوری بسته بندی شده در این بیت سعدی، به این نتیجه می
رسد که اعضای طبقه حاکمه (آزادگان) باید بی ثمر و مفتخور و انگل باشند.
2
اثری از حسین رزاقی
به سرو گفت کسی:
«میوه ای نمی آری»
جواب داد که آزادگان تهیدست اند.
·
خواننده ضمنا به این نتیجه می رسد
که تقسیم جامعه به مولد و انگل (توده و طبقه حاکمه)، بسان تقسیم طبیعت به درختان
سرو گونه و درختان میوه، امری طبیعی، ازلی، ابدی و خداخواسته است.
·
محتوای این بیت سعدی، چیزی جز
موعظه کنسرواتیسم (موعظه حفظ وضع موجود) نیست.
·
کسب و کار حافظ هم همین است.
3
·
محتوای این بیت سعدی، ضمنا توجیه
گدائی و دریوزگی است.
·
حافظ هم در همین خط تئوریکی ـ ایده
ئولوژیکی سعدی خواهد راند.
·
بدین طریق، تهیدستی، قناعت، رضایت
و گدائی به عنوان معیار سربلندی جا زده می شوند.
·
این رسم و روال زیست ذلت بار، در
حقیقت آلترناتیوی بر قیام و شورش و طغیان و انقلاب دهقانی است.
·
سعدی در این بیت، تهیدستی را به
معیار آزادگی بدل می کند و آن را برای عوامفریبی، تخدیر و تسکین توده ها مورد استفاده
قرار می دهد.
·
تناقض منطقی فلسفه اجتماعی سعدی
همین جا نیز آشکار می گردد:
·
چون در آزادگی اعضای طبقه حاکمه تردید
نیست.
·
ولی در توانگری آنها نیز به همین سان.
·
در نتیجه، ادعای اینکه تهیدستگی،
معیار آزادگی است، جفنگی بیش نمی تواند باشد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر